بحران‌های ما

ویژگی بشر بودن حضرت پیامبر و اصحاب را چگونه باید دانست؟

پرسش: در روزگاران ما برخی حلقات، از خطاپذیر بودنِ پیامبرrو اصحاب کرام سخن می‌گویند. دیدگاه شما در این باره چیست؟

در این اواخر، برخی‌ها با اتکا به بشر بودن حضرت پیامبرr، احتمالِ خطاپذیر بودن پیامبر و اصحاب ایشان را به زبان می‌آورند.

گرچه حضرت پیامبرr در لابه‌لای احادیث گهربارش، به این نکته اشاره کرده که ممکن است هر انسان مرتکب خطا شود.[1] اگر از این منظر به موضوعِ مورد بحث بنگریم، می‌شود گفت که آنها نیز شامل این قاعده هستند و این کاملاً طبیعی است. ولی این اشتباه است که خطاهای آنها را با خطاهای انسانهایِ عادی‌ِ مثل ما یکسان به دست گیریم. به قول استاد بدیع‌الزمان، حتی کشمکش‌های صورت گرفته میان اصحاب، از خطا در اجتهاد ناشی می‌شود.[2]

مثلاً، در زمان تنش میان حضرت علی و حضرت معاویه، برخی از اصحاب به حمایت از حضرت علی برخاستند و در جنگ در صف حضرت علی قرار گرفتند. برخی دیگر ترجیح دادند در خانه‌های خود بمانند. هرگاه از طرفداران حضرت علی پرسیدند که چرا در حمایت از علی برخاستید، چنین پاسخ گفتند: «پیامبرr فرموده اند: هرگاه در جایی دو امام ظهور کند، یکی آن را بکُشید![3] از آنجا که مسلمانانِ نخست به حضرت علی بیعت کردند، پس کسی که بعد از او سر می‌کشد، یا باید کشته شود یا بیاید و به امامِ واقعی بیعت کند».

از سوی دیگر، هرگاه از اصحابی چون ابن عمر پرسیده شد که چرا از حضرت علی حمایت نکردید و در خانه‌های تان نشستید، آنها چنین پاسخ گفتند: «پیامبرماr فرموده اند: روزی فتنه‌ها همانند امواج بحر در جامعه سرازیر خواهد شد.[4] (در حدیثی دیگر چنین آمده است: سرازیر شدن فتنه‌ها را در خانه‌های تان می‌بینم)[5] هرگاه این روزها را فرا رسد، شمشیرتان را بشکنید و در خانه‌های‌ خود بنشینید!.[6] به همین جهت، ترجیح دادم در خانه بمانم و بیرون نشوم».[7]

همانطوری که معلوم می‌شود، عملکردِ هرکدام شان بر مبنای دلیل و برهانی استوار است. بنا به حدیثِ «هرکه در اجتهادش خطا می‌کند، یک ثواب؛ و هرکه دست به اجتهادِ بجامی زند، دو ثواب بدست می‌آورد»[8] عملکرد این قدسیانی که همۀ عمرشان را در کنار راستی و حقانیت گذراندند، -ولو که اشتباه هم باشد- به ایشان ثواب به همراه داشته است. بنابراین، یکسان تلقی کردنِ حال و رفتار آنان با رفتارهای ما، اشتباه بزرگی است.

و اما در بارۀ خطا نمودنِ حضرت پیامبرr باید گفت که بنا به اقتضای طبیعتِ بشر، ممکن است ایشان نیز مرتکب خطا شوند. و این، به علت بشر بودن ایشان، باید امر عادی تلقی شود. ولی از آنجا که ایشان پیوسته در مقام تشریع قرار دارند، خداوند هرگز به ایشان فرصت ارتکاب خطا را نداده ویا خطای ایشان را فوراً اصلاح نموده است. باید گفت که خطای این شخصیت‌ها را باید در چارچوبِ «حَسَناتُ الأبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِینَ»[9] ارج‌گذاری کرد.

بنابراین، اندیشه‌های «پیامبر خدا نیز بشر بود، ممکن است او نیز مرتکب خطا شده باشد» را نباید پندارهایِ معصومانه قلمداد کرد. چراکه همچو پندارها، با کوچک شمردنِ فقها و با سخنان «هُمْ رِجَالٌ نَحْنُ رِجَالٌ» (آنها نیز انسان بودند و ما هم انسان هستیم) آغاز یافته بود. وقتی برخی حلقات، شخصیت‌های بزرگی چون امام اعظم و امام شافعی را به نقد می‌کشیدند، از من پرسیدند که این معضل به کجا کشانده خواهد شد؟ در آن وقت گفته بودم که این مسئله تا مرزِ به پرسش کشیدنِ اصحاب و پیامبر گرامی خواهد رسید، ولی امروز نه تنها آنان، که قرآن را نیز به پرسش می‌کشند. امروزه بسا انسانها در اثرِ این ویروسها، به بیماریِ روحی دچار شده اند. کسانی که این بزرگمردان را کوچک می‌شمارند، ابوحنیفه به جای خود، اگر در مقابل شاگردانِ ابوحنیفه قرار گرفته بودند، آن زبانِ کوتاهِ شان را فرو می‌بردند و به پاهای شان خم می‌شدند.

در اینجا حادثه‌ای را در پیوند به این موضوع نقل می‌کنم: یک زمانی در شهر توکات، با جنابِ شریف، شهردارِ سابق که شخصِ نحیف و لاغر بود معرفی شدم. من از کُشتی‌گیری‌های دورانِ کودکی‌ام حکایت کردم و گفتم تا کنون در کُشتی در برابر کسی مغلوب نشده ام. او نیز گفت که در طول عمرش در کُشتی‌گیری حتی یک بار هم مغلوب نشده است. اطرافیان با شنیدن این سخن، همه خندیدند. سپس آقای شریف گفت: «چراکه من در زندگی‌ام هیچگاه کشتی نگرفته ام». آری، در این روزها به نقد کشیدنِ این بزرگمردان کار آسان است، ولی اگر این منتقدین با امامان مذاهب مقایسه شوند، مثل آنکه شخصِ ضعیف و لاغری در برابر پهلوانِ نیرومند قرار گرفته باشد، در وضعیتِ مضحک و خنده‌آوری قرار می‌گیرند.

گزیدۀ سخن: یکسان دانستنِ خطاهای ما با خطاهای آنان، نادرست است و در پس همچو اندیشه‌ها سؤنیت‌ها نهان است. پس نباید این تصورات را معصومانه قلمداد کرد.



[1] - نک: ترمذی، قیامه 49؛ ابن ماجه، زهد 30؛ دارمی، رقاق 18.

[2] - بدیع‌الزمان، مکتوبات ص. 55-54 (مکتوب پانزدهم، پرسش دوم).

[3] - مسلم، امارت 61؛ البزّار، المسند 240/14.

[4] - نک: بخاری، فتن 17؛ مسلم، ایمان 231.

[5] - بخاری، فتن 4؛ مسلم، فتن 9.

[6] - احمد بن حنبل، المسند 69/5؛ عبدالرزّاق، المصنّف 359/11؛ الطبرانی، المعجم الکبیر 294/1.

[7] - نک: احمد بن حنبل، المسند 69/5؛ الطبرانی، المعجم الکبیر 294/1.

[8] - بخاری، اعتصام 21؛ مسلم، عقدیه 15.

[9] - «خوبی‌های ابرار، برای مقرّبین گناه شمرده می‌شود». (نک: خطیب البغدادی، تاریخ بغداد 276/4؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق 137/5)