پدر نسل طلایی جنبش آموزشی؛ فتح‌الله گولن در ترکیه

جنبش فتح‌الله گولن گرچه ممکن است در ظاهر جنبشی غیرسیاسی و بی‌اهمیت به نظر بیاید اما از جهات قابل‌توجهی پراهمیت و شایان توجه است. توجهی گذرا به جنبش‌های اسلامی حاضر در جهان اسلام و خصوصا منطقه پراهمیت خاورمیانه نشان می‌دهد که غالب جنبش‌های اسلامی موجود جنبش‌های بنیادگرا و دارای ضدیت با مدرنیته هستند. این جنبش‌ها عمدتا سیاسی‌اند و هدف آنها فتح دستگاه دولتی و پس از آن حاکم کردن تفسیری قشری و ضدتجدد از اسلام بر جامعه است. جنبش آموزشی فتح‌الله گولن اما این میان وضعیتی متفاوت دارد.

جنبش گولن در درجه اول جنبشی غیرسیاسی است، لیکن نوع جهت‌گیری آن پیامد‌های سیاسی مهمی در پی دارد. تربیت مسلمان مدرن، دارای اخلاق اسلامی و آموزش‌دیده در علم و دانش معاصر نتیجه فعالیت‌های این جنبش بوده است که لاجرم اثرگذاری سیاسی در پی خواهد داشت. جنبش گولن نوعی اخلاق اسلامی را به وجود آورده است که پایه و مایه آن مساله آموزش است. پیروان این جنبش با مشارکت در نهادهای آموزشی به بخشی از جامعه مدرن ترکیه تبدیل می‌شوند.

در واقع جنبش گولن مسلمان‌هایی مدرن بار می‌آورد که در عمل به شکل‌گیری جامعه مدرن کمک می‌کنند. پس یکی از وجوه اهمیت گولن آن است که برخلاف جنبش‌های بنیادگرا نه‌تنها در برابر شکل‌گیری جامعه مدرن مقاومت نمی‌کند بلکه به شکل‌گیری آن نیز کمک می‌کند. دومین وجه اهمیت جنبش گولن را می‌توان انعکاس آن در شکل‌گیری فرهنگ توسعه در ترکیه دانست. اخلاقی که گولن مفهوم‌پردازی می‌کند بسیار به اخلاق پروتستانی شبیه است. به عقیده ماکس وبر یکی از علل مهم انباشت سرمایه در غرب و عدم شکل‌گیری این فرآیند در شرق به وجود آمدن نوعی زهد این دنیایی در چارچوب تفسیری کالوینیستی از جهان است.

در اخلاق پرتستانی و زهد این دنیایی تاکید فراوانی بر کار بی‌امان وجود دارد. به عقیده وبر همین مساله باعث شد که پرتستان‌ها فرآیند انباشت سرمایه را پیش برند. اخلاق گولن نیز با ترسیم مرگ پیش‌روی انسان بر لزوم خدمت تاکید بسیاری دارد. این خدمت در درجه اول در قالب کار بی‌امان متبلور می‌شود. شکل‌گیری چنین گفتمانی باعث شده که مسلمانان در فرآیند توسعه در ترکیه با نیرو و توان بسیاری مشارکت کنند. تبلور این امر را می‌توان در حضور پررنگ مسلمانان خصوصا اعضای برجسته فرقه نقش بندیه در صنعت نساجی مستقر در آناتولی دید

فعالیت‌های گولن

تا سال 1990 جنبش فتح‌الله گولن چنان گسترده شده بود که150 مدرسه خصوصی، 150 مرکز آموزشی جانبی و تعداد بیشتری خوابگاه در نقاط مختلف ترکیه ایجاد کرده بود. پس از آن نیز توسعه جنبش ادامه یافت و جنبش حتی جنبه‌ای بین‌المللی به خود گرفت. جنبش در 1997 بیش از 250 موسسه آموزشی و 26500 دانش‌آموز در دنیا داشت. البته باید توجه داشت که این مراکز تعلیمات دینی نمی‌دهند، بلکه عمدتا اخلاق تدریس می‌کنند.

اما به راستی اهمیت یک جنبش آموزشی چه می‌تواند باشد؟ در پاسخ باید تصریح کرد، مشارکت در بخش آموزشی نتایج بسیار مهمی ‌دارد. آموزش وسیله بسیار مهمی برای ایجاد سرمایه اجتماعی است.

سرمایه اجتماعی می‌تواند به شکل سازمان‌های اجتماعی مثل شبکه‌های هنجار‌ها و شبکه‌های اعتماد در بیاید؛ این شبکه‌ها کارامدی جامعه را با اعمال هماهنگ بهبود می‌دهند. سرمایه اجتماعی همچنین در شکل‌گیری سرمایه اجتماعی نیز تاثیر بسزایی دارد. همچنین از رابطه آموزش و تغییر اجتماعی نیز نمی‌توان غافل بود. این نیروهای انسانی هستند که تغییرات اجتماعی را شکل می‌دهند و این نهاد آموزشی است که این نیروهای اجتماعی را ایجاد می‌کند.

در نتیجه همین رابطه آموزش و تغییر اجتماعی بوده است که از 1999 مخالفت‌هایی با گولن صورت گرفت. گولن با نهادهای آموزشی گسترده‌اش توانسته بود نسلی را به وجود بیاورد که تحصیلکرده، کاردان و آشنا با جهان مدرن بود و در عین حال از نظر ارزشی با نخبگان کمالیست تفاوت داشت. به این ترتیب این نسل جوان خود را به عنوان جانشینی برای نخبگان کمالیست مطرح کرد.

جنبش گولن گرچه کاملا غیرسیاسی بوده، لیکن به جهت تغییرات اجتماعی که پدید آورده به صورت بالقوه توان اثرگذاری در حوزه سیاسی را نیز داراست.

گولن در درجه اول متاثر از سعید نورسی بوده است. نورسی در پی آن بود که با فعالیت‌های آموزشی نسلی ایجاد کند که هم در اسلام ریشه داشته باشد و هم در دنیای مدرن و علمی مشارکت کند. گولن نیز در این جهت با نورسی همسو بود. گولن بر آن بود که از مجرای آموزش از افول مسلمین جلوگیری کند. یکی از مهمترین مولفه‌های گفتمان گولن پیوند اسلام و آموزش است. براین مبنا، در برابر اسلام‌گرایی سیاسی گولن اسلام‌گرایی آموزشی را مطرح می‌کند. با این وجود، عقاید او یک رشته عقاید جزمی و ایدئولوژیک نبوده است و در اثر تجربه آموزشی در طول زمان متحول شده است.

زمانی که گولن وارد فضای فرهنگی و اجتماعی ترکیه شد سه موضع اصلی در باب مدرنیته و غرب وجود داشت:

1. کمالیسم: نخبگان کمالیست که عمدتا در فرانسه تحصیلکرده بودند عمیقا به ماتریالیسم و پوزیتیویسم گرایش داشتند. آنها از داروینیسم برای اثبات غیرعقلانی بودن دین استفاده می‌کردند. به نظر آنان، علت اصلی عقب‌ماندگی ترکیه فقدان تکنولوژی علمی بود.

آنها همچنین دین را علت عقب‌ماندگی ترکیه می‌دانستند. ایشان تصریح می‌کردند تا دین و نهاد‌هایش هستند، خرافات هست. کمالیست‌ها معتقد بودند که تحول علمی نیازمند یک تحول فرهنگی است. در واقع برای آنکه علم در ترکیه پا بگیرد، فرهنگ دینی و خرافی ترکیه باید تغییر کند. به این ترتیب، آنها تغییر را تنها در حوزه علمی و تکنولوژیک نمی‌دیدند. آنها بر ضرورت تغییر در کل جامعه پای می‌فشردند. کمالیست‌ها می‌گفتند اروپا گلی است که باید آن را با خارهایش پذیرفت.

2. سنت‌گرایان: سنت‌گرایان برعکس کمالیست‌ها بی‌دینی را علت سقوط عثمانی می‌دانستند. آنها علم غربی و مدرنیته را در برابر و مخالف اسلام می‌دیدند. آنها معتقد بودند که باید از ارتباط با دولت مدرن و نهادهایش از جمله آموزش اجتناب کرد. آنها در نتیجه این طرز تفکر در جامعه مدرن ترکیه به حاشیه رفتند و موقعیت اجتماعی‌شان تنزل کرد.

3.سعید نورسی: او به اهمیت علم پی برده بود. او معتقد بود که علم و اسلام با هم ارتباط درونی دارند؛ به عبارت دیگر، اسلام به مسلمانان حکم می‌کند علم بیاموزند و اساسا علم‌آموزی در راستای مسلمانی است. او اما به خطر پیروی کورکورانه از پوزیتیویسم نیز اشاره می‌کرد. به نظر او مسلمانان می‌بایست به فهمی بومی از علم برسند. او این فهم را چنین ترسیم می‌کرد که علم برای فهم قوانین طبیعت و هنر آفریدگار لازم است. یکی از پیروان او به نام نارکو نیز بر آن بود که علم یکی از چهار راه فهم وجود خداست.

گولن خود در مدارس دینی تحصیل کرد و در همان ایام با نوشته‌های نورسی آشنایی پیدا کرد و تبدیل به یکی از اعضای فعال جماعت پیروان او شد. او تا پیش از 1980 مطابق ایده‌های جنبش نارکو عمل می‌کرد و سعی داشت تا بین دانش علمی معنوی و الاهی اتحاد برقرار کند.

گولن طی فعالیت‌هایش متوجه شد که جوانان به دلیل سیاست‌های دولت دانش دینی ندارند. او در اولین کارش یک اردوگاه تابستانی نزدیک ازمیر برپا کرد که در آنجا به تدریس متون کلاسیک دینی و تعالیم نورسی پرداخته می‌شد. آنجا به دانش‌آموزان می‌آموختند که چگونه هویت اسلامی را در جامعه سکولار حفظ کنند.

گولن کم‌کم توانست از طریق همین فعالیت‌های آموزشی افرادی را جذب کند که ایده‌های او را از نظر پولی و کاری حمایت می‌کردند. به این ترتیب او فعالیت‌های خود را توسعه داد و قادر شد خانه‌هایی برای تدریس علوم دینی ایجاد و خوابگاه‌هایی نیز تاسیس کند.

ناآرامی‌های اواخر دهه 1970 باعث شد که گولن و پیروانش به تدریس در مدارس عمومی روی بیاورند؛ انگیزه اصلی آنان مقابله با چپگرایانی بود که مسبب ناآرامی‌های اجتماعی بودند. در همین زمان او اولین درسخانه (مرکز مطالعه برای آمادگی کنکور) را تاسیس کرد. او در 1979 مجله سیزینتی را منتشر ساخت. این مجله به دنبال سنتز دانش و اسلام بود. در همین مقطع زمانی بود که گولن توجهش را از فرد به جامعه معطوف ساخت. او دیگر به دنبال ایجاد یک الیت ترکی با جهت‌گیری مدرن و اسلامی برای هدایت کشور بود.

پس از کودتای 1980 گولن از کودتا دفاع کرد. او به این نتیجه رسید که مدارسی با موضوعات غیردینی می‌توانند در خدمت نیازهای دینی باشند. او در پی ایجاد مدارس سکولاری بود که معلمان آن با انگیزه مذهبی باشند و بر ارزش‌های ترکی- اسلامی تاکید کنند. در همین زمان دولت نیز برای اولین بار اجازه داد که مدارس خصوصی تاسیس شوند.

اولین گام‌های به وجود آمدن اخلاق آموزشی در همین مقطع برداشته شد. گولن می‌خواست الیتی ایجاد کند که ایده‌های او را در شکل‌دهی به جامعه اجرا کنند. او به این نتیجه رسیده بود که یک بوروکرات یا تاجر بیشتر می‌تواند جامعه را شکل دهد تا یک واعظ مذهبی، چون بخش دینی جامعه بسیار حاشیه‌ای و محدود است. او آموزش باکیفیت با ارزش‌های اسلامی ترکی را راه خدمت مسلمانان به جامعه خود می‌دانست.

در 1990 جهت‌گیری او جهانی‌تر شد. او بر جنبه‌های جهانشمول اخلاق اسلامی ‌تاکید و گروه‌های وسیعتری را جذب کرد. پیروان او بر آن بودند که این نوع آموزش راهی است که ترکیه می‌تواند در کنار ادغام در جهانی شدن هویت خود را نیز نگه دارد. آنها می‌گفتند آموزش به برقراری ارتباط با افراد دیگر و حل اختلافات کمک می‌کند.

گفتمان گولن نسل طلایی و معلمی

گولن سه هدف اصلی را در فعالیت‌های خود دنبال می‌کرد: او اولا در پی آگاهی‌بخشی به مسلمین بود؛ ثانیا می‌خواست بین علم و دین رابطه برقرار و آموزه‌های ماتریالیسم را ابطال کند؛ ثالثا او می‌خواست با تجدید نظر در قرائت سنتی از اسلام خاطره جمعی مسلمانان را بازسازی کند.

راهی که او برای رسیدن به این اهداف برگزیده بود آموزش بود. او می‌خواست از مجرای آموزش نسلی طلایی ایجاد کند؛ این نسل ایمان، دانش، اخلاق و هنر را با هم می‌آمیخت و می‌توانست منشا تحولات مطلوب و مورد نظر گولن شود.

اما خصوصیات این نسل طلایی از دیدگاه گولن چه بود؟

اولین خصوصیت این نسل ایمان بود. این ایمان است که اهداف را به مومن نشان می‌دهد. علم نیز تنها زمانی که در جهات اهداف مومنانه استفاده شود مفید خواهد بود. در تصور گولن از نسل طلایی عشق نیز جایگاهی اساسی دارد. نسل طلایی نسلی بامحبت است؛ نسلی است که به انسان و انسانیت عشق می‌ورزد.

ویژگی دیگر این نسل آرمانگرایی و از خودگذشتگی است. این نسل ارزش‌های اخلاقی را از مجرای دانش به عمل تبدیل می‌کنند که یکی از اقسام مورد توصیه این عمل همان فعالیت آموزشی است.

درحقیقت این ایده‌آلی که از نسل طلایی ترسیم می‌شود نقدی به ایده‌آل کمالیستی است. ارزش‌هایی که گولن بر آنها تاکید دارد در الگوی کمالیستی جایی ندارند.

مفهوم نسل طلایی رفته‌رفته از مفهومی‌ منفصل به مفهومی جهانشمول تحول یافت. نسل طلایی با این تحول هرچه بیشتر با جهانی شدن همراه شد. نسل طلایی دیگر نسلی نبود که قرار بود تنها ترکیه یا مسلمانان را نجات ‌دهد بلکه نسلی بود که در صورت شکل‌گیری نجات‌بخش جهان بود.

از نظر گولن مهمترین نقش در شکل‌گیری این نسل را معلمان دارا هستند. این معلمان هستند که در عمل علم را با خرد ترکیب می‌کنند و آن را با ارزش‌های اسلامی‌ می‌‌آمیزند. علم ماتریالیست که از ارزش‌ها تهی شده به نظر گولن و پیروانش در قبال جنگ‌ها و بدبختی‌ها مسوول بوده است چرا که مساله جدا بودن ارزش از واقعیت این تألی منطقی را در پی می‌آورد که فعالیت علمی نسبت به پیامدهایش هیچ مسوولیتی ندارد.

گولن با طرح کردن این رسالت سنگین معلمان و تاکید بر حرفه مقدس معلمی قادر شد وجوهات مذهبی را از مساجد به مدارس هدایت کند. دلیل این امر آن بود که او تاکید داشت که فهم خلقت نیاز به دانش دارد، و در نتیجه حرفه‌ای که پرورنده و انتقال‌دهنده این دانش است حرفه‌ای مقدس خواهد بود. گولن تا بدان جا این استدلال منطقی را دنبال می‌کند که معلمی را راهی برای رستگاری می‌شمارد.

در گفتمان آموزشی گولن مفهوم ارشاد نیز نقشی کلیدی دارد، لیکن باید متوجه بود که ارشاد در گفتمان گولن فحوایی متفاوت با معنای سنتی‌اش دارد. گولن در واقع دایره مفهوم ارشاد را گسترش می‌دهد. در گفتمان سنتی ارشاد تنها به معنای هدایت به سمت ارزش‌های دینی و تبلیغ مذهبی است، ولی گولن آموزش هر علمی را ذیل ارشاد قرار می‌دهد. فقط تدریس در مدارس مذهبی ارشاد نیست؛ وقتی معلم در مدرسه‌ای غیرمذهبی تدریس می‌کند و از طریق تدریس روح دیگران را نجات می‌دهد و راه درست را به آنها نشان می‌دهد نیز فعالیت‌اش ارشاد است.

در این میان باید به تغییر فحوای مفهوم تبلیغ نیز اشاره کرد. از نظر گولن نیز معلم می‌باید به تبلیغ اسلام بپردازد ولی این تبلیغ نیز با تبلیغ سنتی متفاوت است. در معنای سنتی شخص مبلغ تعالیم دینی را برای مستمعان بیان می‌کند و به اصطلاح تبلیغ را از راه موعظه پیش می‌برد. ولی معلمانی که گولن می‌پروراند علوم دینی تدریس نمی‌کردند.
آنها به تدریس علوم تجربی و دقیقه می‌پرداختند، ولی در عین حال سعی می‌کردند از نظر اخلاقی برای دانشجویان الگو باشند. در واقع آنان تبلیغ را به صورت تمثیل انجام می‌دادند. آنها به صورت مستقیم به تبلیغ تعالیم اسلامی نمی‌پرداختند؛ آنها سعی می‌کردند از طریق اعمال و رفتارشان برای دانش‌آموزان الگو و اسوه باشند و به این وسیله ارزش‌های مذهبی را تبلیغ کنند.

کار به عنوان وظیفه مقدس

خدمت نیز یکی از مفاهیم کانونی گفتمان گولن است. از منظر گولن خدمت یعنی شخصی خودش را وقف کند برای اسلام دیگران یعنی به گونه‌ای به آنان کمک کند که برای آخرت‌شان سودمند باشد.

گولن به شخصه خودش فردی سختکوش و ساعی است. گولن تاکیدش بر کار و خدمت را به تمامی با مرگ در هم می‌تند. او در مواعظش بسیار به مرگ اشاره می‌کند و می‌گوید چون مرگ درپیش است ما باید به شدت کار کنیم تا سعادت و رستگاری‌مان را تحقق بخشیم.در گفتمان گولن کار کردن عملی مذهبی است. او این آموزه را این گونه توجیه می‌کند که هرچه بیشتر کار شود پول بیشتری برای صرف در راه اسلام اندوخته می‌شود، پس بدیهی است هر چه بیشتر کار کنیم بیشتر به اسلام خدمت کرده‌ایم. کار همچنین گونه‌ای تهذیب نفس هم هست.

او در این میان اشاره می‌کند که آموزش نیز کاری مقدس است، در نتیجه صرف پول در آن هم عملی مقدس است؛ به عبارت دیگر اگر کسی کاری بکند و پولی بیندوزد وقتی آن پول را خرج آموزش کند پولش را صرف کاری مقدس کرده است، پس کارش هم مقدس بوده است. به نظر گولن اینکه تنها روح خود را نجات دهیم کافی نیست، بلکه وظیفه داریم برای نجات و رستگاری روح دیگران نیز بکوشیم. حال این نجات دیگران دو راه دارد. یا انسان خود وارد کار آموزشی شده و معلم می‌شود، یا کار دیگری می‌کند و پولش را در کار آموزشی صرف می‌کند.

این تاکید گولن بسیار به اخلاق پروتستانی و زهد این دنیایی که وبر در تحقیق معروفش مورد بررسی قرار داده شبیه است. در هر دو این تفاسیر دنیا محلی فضیلتمندانه است، یعنی محلی است که تلاش در آن باعث سعادتمندی انسان می‌شود.

هر دو سعی می‌کنند دنیا را در راه آرمان زاهدانه‌شان تغییر دهند و نکته مهم این است که این تغییر را به وسیله عقلانیت انجام می‌دهند.
خدمت در اصطلاح گولنی معادل زهد این دنیایی در اندیشه پروتستانی است. آنها برعکس تفاسیر گذشته تحصیل مال را خوب می‌دانند. آنها تجمل را بد می‌دانند نه صرف انباشت سرمایه را.

گولن اینجا مفهوم انسان فعال را مطرح می‌کند. انسان فعال انسانی است که کار می‌کند تا آنجا که جهان بهشت شود. گولن خودش می‌گوید در روز 3 ساعت برای خواب و 2 ساعت برای ضروریات کافی است؛ باقی ساعات را باید به خدمت گذراند. این تاکید نیز به شدت به اخلاق پروتستاتی شبیه است.
چنین مفهوم‌پردازی‌ای در باب خدمت و رابطه آن با رستگاری دو مزیت اساسی برای جنبش آموزشی گولن ایجاد کرد: اولا پول و منابع کثیری بدین وسیله به سوی فعالیت‌های جنبش سرازیر شد؛ ثانیا، این طرز تفکر چنان به معلمان انگیزه داده است که ایشان در سخت‌ترین شرایط فعالیت کرده‌اند.

دانش قدرت است، اسلامی کردن دانش سکولار:

یکی از پرسش‌هایی که احتمالا پیرامون جنبش اسلامی گولن ایجاد می‌شود این است که چرا معلمان مذهبی در مدارس غیرمذهبی تدریس می‌کنند؟ در گفتمان گولن در پاسخ این پرسش به چند نکته اشاره می‌شود: آنها معتقدند که علوم جدیده روش صحیح فکر کردن را می‌آموزند؛ در نتیجه آموزش آنها به‌خودی‌خود سودمند است. به اضافه طبق گفتمان گولن، اگر معلمینی با ارزش‌های اسلامی این علوم را تدریس کنند این تدریس کاربرد صحیح این علوم را نشان می‌دهد و اینکه این علوم به درستی به کار برده شوند خود یک ارزش اسلامی است.

به همین دلیل در جنبش گولن تدریس دانش به غیرمسلمانان مذموم دانسته نمی‌شود. دلیل این امر مشخص است؛ آموزش دانش به فرد باعث ارتقای او می‌شود و فردی که ارتقای شخصی یافته است زمینه لازم برای شناسایی بعدی اسلامی‌را دارد.

نکته دیگری که در جنبش گولن بر آن تاکید می‌شود این است که فقط با دانش می‌توان به اسلام خدمت کرد. آن کسی که دانش دارد برای اسلام و جامعه مفید است و آن کسی که ندارد حتی اگر نیتش هم خیر باشد می‌تواند مضر باشد، زیرا نمی‌داند برای رسیدن به هر هدف ابزارهای مناسب چیست و آنها را چگونه باید به کار برد.

بر این اساس یکی از اهداف اصلی جنبش گولن جنگ علیه جهالت تبیین می‌شود. تدریس دانش به هرکس که باشد در حقیقت جنگ علیه جهالت است و مسلم است که جنگ علیه جهالت خدمت به اسلام است. آنها معتقدند که آنچه برای انسان خوب است برای اسلام هم خوب است. محققان این پدیده را جهانشمول شدن اصول اسلام یا اسلامی شدن نهادهای آموزشی سکولار خوانده‌اند.

تحولات فکری در گفتمان گول

با نزدیک شدن به اواخر دهه 90 در تصور گولن از هویت تحولاتی به وجود آمد. گولن در دهه 80 تاکیدش بیشتر بر هویت اسلامی شوینیستی و ملی‌گرایانه بود.

او آمریکا را بد و شر می‌دانست. لیکن حضور پیروان گولن در غرب رفته‌رفته بر این تصورات تاثیر گذاشت. او همچنین خودش نیز به غرب رفت و آمدهایی داشت. نکته‌ای که در آمریکا مورد تمجید گولن قرار گرفت این بود که جامعه آمریکا چگونه توانسته همزیستی گروه‌های مختلف در کنار یکدیگر را ایجاد کند.

به این ترتیب یکی از انتقاداتی که در جنبش اسلامی گولن نسبت به فرآیند غربی‌سازی در ترکیه صورت گرفت این بود که چرا کارگردانان این فرآیند به ارزش‌هایی مانند تساهل، مدارا و همزیستی عمل نکردند. این گونه بود که ارزش‌هایی مانند تسامح و گفت‌وگو نیز در دهه 90 به گفتمان فتح‌الله گولن اضافه شدند. براین مبنا آنها مدینه‌النبی را به عنوان مکانی مطرح ساختند که ادیان مختلف در آن در کنار یکدیگر همزیستی داشتند.

در گفتمان گولن بر این امر تصریح می‌شود که این امکان وجود دارد که انسان‌ها با یکدیگر گفت‌وگو کنند. دلیل آنها این است که بین انسان‌ها ارزش‌های مشترکی وجود دارد و وجود این ارزش‌های مشترک خود معلول آن است که همه انسان‌ها مخلوق خدایی واحد هستند. این ارزش‌ها ارزش‌هایی اسلامی هستند و از آنجا که اسلامی دینی جهانشمول است، این ارزش‌ها نیز جهانشمول هستند.

به نظر آنها تسامح نیز به این معناست که بین گروه‌های اجتماعی گوناگون و همچنین در سطح بین‌المللی برپایه ارزش‌های مشترک همکاری وجود داشته باشد. در حین این همکاری تفاوت‌هایی برجا می‌ماند اینجاست که تسامح اهمیت خود را می‌یابد.

«پدر نسل طلایی/ جنبش آموزشی فتحالله گولن در ترکیه»، ص: 55، هفتهنامه شهروند امروز، یکشنبه 7 مرداد 86 . 9ـ هفتهنامه خبری ـ تحلیلی شهروند

منابع:


[1] Bekim Agai (2002) 'Fethullah Gülen and his Movement’s Islamic Ethic of Education', Critique: Critical Middle Eastern Studies, 11.

[2] Elisabeth Özdalga (2003) 'Secularizing Trends in Fethullah Gülen’s Movement: Impasse or Opportunity for Further Renewal?', Critique: Critical Middle Eastern Studies, , 12

[3] Yavuz, Hakan (2004) 'Opportunity Spaces, Identity, and Islamic Meaning in Turkey', in Islamic Activism, eds. by Quintan Wiktorowicz, Indian University Press