قدرت بىنهايت و دلالتش به آخرت
خداوند در قرآن كريم از محشرى بندگانش را وعد و وعيد ميدهد كه داراى دو منظره است، يكى تبسم بر لبان مىنشاند و ديگرى از شدت و هول، لبها را مىخشكاند. اين اخبار از يك سو حاوى مژده است و از سوى ديگر منذر و بيم دهنده.
خداوند براى بندگانش وعده ميدهد و به انجاز وعدهاش مقتدر است. خلاف وعد زیبندۀ شأن او نیست. زیرا ذات اقدس از عيبى مانند خلاف وعد، منزه است. مايان در همۀ کاینات و در بيرون و يا درون حوادث و اشياء، شاهد قدرت بىپايان و نامحدود الهى هستيم. براى ما اين امر روشن است كه عالم ذرهها و عالم اجرام بزرگ، بين خود رابطه و پيوندى قوى حسابى (رياضي) دارند. بطور مثال براى تحليل، ذرۀ (اتوم) را در نظر گيريم: از الكترونهايىكه در اطراف هستهای دور ميزنند، تا نیوترون و پروتونىكه به اندازۀ ويند و ثقل لابلاى آن را تشكيل داده و در بين اين ثقل عمليۀ تجريد را به عهده دارند، تحليل و تجزيه نماييم. در نتيجه، در اتوم پيوند بسيار قوى و محكم رياضى را مشاهده خواهيم نمود.
با وصف اينكه اتومها موجوداتى نیمه مستقل اند، با هم یکجا آمده کولونیهای جديدى را تشكيل ميدهند كه از آنها ماليكولها به ميان مىآيد.
هنگامىكه نظام شمسى را با حدود جاذبه و حالت تابش (رادياسيون) تحليل كنيم، مشاهده خواهيم كرد كه بين آفتاب و ماهوارههاى آن ارتباط و پيوندى بس قوى وجود دارد. اين پيوند آنقدر زنده و محسوس است كه در بسا اوقات، شاهد ميشويم كه حالات خصوصى آفتاب بالاى فزيك زمين تاثير ميگذارد. اين تاثير مستقیماً متناسب به ساحۀ جاذبۀ زمين و تابش است.
(Frsed) در اين باره ميگويد: «آن گونهكه يك سلول با سلولى ديگر ارتباط و پيوند دارد، در عالم ماکرو نیز این ارتباط وجود دارد.» يك سلول مانند يك قلمرو نيمه مستقل بهشمار ميرود كه براى نگهبانى ساختارش در تلاش است. در امر و جهت دادن داخلى خود استقلال دارد. نيازش را براى مركزيتى بازگو ميكند، آن مركز براى مركزيتى بالاتر از خود، اين تنبيه قبلى را ميرساند. نياز و رزق وى نظر به مراجعتهاى قبلى و موافق به ليست نيازش، برايش ميرسد. هرسلول از اين رزق مستقل مصرف ميكند. اين سلولهايىكه به منزلۀ قلمروهاى كوچك اند، با هم يكجا ميشوند و يك دولتي فدراتيف به وجود ميآورند.
اين رابطة موجود ميان اشياء، به عنوان اثري از يك شعور والا به مشاهده ميرسد. كسانىكه اصل مسئله را درك نميكنند، سخنهاىشان در اين مورد حيرت و مبهوتىاى بيش نيست. از اينكه ايشان اين شعور را در طبيعت جستجو ميكنند، چارهاي جز از اظهار حيرت ندارند. ما به عنوان مسلمان، اين حيرت و اعجاب خود را اين گونه تعبير مينماييم: «سبحان من تحير فى صنعه العقول» (نسبت پاكيست ذاتى را كه در مقابل صنع وى عقلها در حيرت فرو رفتهاند).
هريك از اين مليونها سلولىكه وجود آدمى را تشكيل ميدهند، گويا مغز افلاطونى دارند و داراى قريحۀ هستند كه ميتوانند ادارۀ جهان را در دست گيرند. گويى اين همه سلول براى حفاظت وجود آدمى و براى تداوم صحت وى و براى اينكه موافق به پرنسيپهاى هژنيكى رهبرى گردد، دست به هم دادهاند و پيمان بستهاند. آيا اين همه نظم و ترتيبىكه در آنها ديده ميشود، دلالت به ذات قادر و حاكمى ندارد كه بالاى همۀ اينها حكم فرماست؟
اين پرنسيپ هم در «مكرو» كه عبارت از يكجا شدن وجوش خوردن ذرههاست، و هم در عالم آفاقىكه ساحۀ جولان كهكشانها وستارههاست به يك منوال است. موجهاى الكترومقناطيسى و تشعشعات (راديواكتيو)، در بين خود نهايت تعامل و برخوردى شعورى دارند. اگر اين پيوند و برخورد شعورى در بين اينها وجود نداشته باشد، البته تداوم حيات كهكشانهاى پهناوركه مانند قلبى در تپش اند، غير ممكن خواهد گرديد. از اين نظام دقيق چنين به نظر مىرسد كه ما با قدرت و قوت بزرگي روبرو هستيم. در بين همۀ موجودات پيوند قوىاى وجود دارد كه براى ما مداخلۀ شعورى را با صداى بلند فرياد ميزند.
حال بينديشيم: آيا تنظيم و ترتيب كنندۀ اين پيوند شعورى عالمهاى خورد و بزرگ، ذرههاى بىشعور، نابينا، ناشنوا و ناتوان اند؛ يا ذات اقدسىكه متصف به صفات كمال و منزه از صفات نقص است؟ البته كه ذات اقدس است و قدرت وى را منتهايى نيست...
بلي ذات اقدسىكه قدرتش را پايانى نيست، كاينات را به مثل كتاب آفريد، و وعده فرمود كه روزي آن را خواهد بست و روزي ديگر دوباره بازش خواهد كرد. پس هنگامىكه وعده دهنده خداوند است و در رابطه به آمدن اين روز انبيا، صديقين و اولياى كرام نيز شهادت دادهاند؛ البته كه تحقق خواهد پيوست. بنابرين وقوع حشر را نه در دايرة امكان، بلكه آن را امري حتمي بايد دانست.
خداوند ميفرمايد:
يَوْمَ يُنفَخُ فِى الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَكَانَتْ أَبْوَاباً (نبأ: 18-19)
«همان روزي كه در صور دميده ميشود و شما گروه گروه و دسته دسته (به سوي ميدان محشر) ميآييد. و آسمان باز و گشوده ميگردد و به درها و دروازهها تبديل ميشود.»
در آن روز ملائك هم توأم با انس و جن براى جواب دهى دربارۀ امانت گرانىكه حامل آن بودند، به استنطاق كشانيده ميشوند و ميدان محشر را پر ميكنند. در قرآن كريم براى جلب توجه انسانها در اين باره، آيههاى متعددى وجود دارد.
- Created on .