اسلام و حرکتهای واکنشی
پرسش: نظامهایی که به نام اسلام عرض اندام نموده اند، توأم با حرکتهای واکنشی هستند. دیدگاه شما در این باره چیست؟
در درازنای تاریخ، حرکتهای واکنشی هیچ فایدهای در پی نداشته و پیروان همچو حرکتها هیچگاه موفق به تحقق اندیشههای خود نشده اند. همۀ حرکتهای واکنشیِ اسلامی و غیر اسلامی که از نقاط مختلف دنیا سر کشیده اند، به انسداد و ناکامی انجامیده اند. در کشور ما نیز نخستین حرکتهای دموکراتیک، واکنشی بوده است. اکنون:
- به باور ما آنچه باید انجام بدهیم این است که اندیشههای اسلامی را معرفی کنیم و راههای قبول و پذیرش آن را جستجو کنیم. مثلاً، در نخستین روزهایِ شکلگیری حرکتهای واکنشی، اگر به جای کین، نفرت و کدورت در برابر دشمنانِ ارزشهایِ ملّی و مقدس، در راستای تربیه و پرورش انسانها گامهای اخلاصمند و درازمدتی را بر میداشتیم، اکنون سرزمین ما گلزار و لالهزار بود.
از سال 1950، 45 سال گذشت. اگر در آن زمان کودکان 10 ساله پرورش سالم مییافتند و سالهای بعد در دانشگاهها تحصیل میکردند، امروز در اوج شکوفایی بسر میبردند. کسانی که در آن زمان 20 سال داشتند، امروز 60-65 ساله میبودند. بدان معنا که جوانان آن روز، امروز در موقف وزیر و رئیس جمهور قرار میداشتند. ولی با تأسف، رویکرد «نارضایتی» به پیش گرفته شد. و این جریانها که میتوان آنها را حرکت «ناراضها» نامید، با گذشت زمان فرسوده و واژگون شدند و جای شان را به حسرت و هجران واگذاشتند. ولی ما بازهم کسانی را که در آن زمان در رأس کار بودند و زمینۀ پرورش هزاران انسان را فراهم ساختند، گرامی میداریم. - هر کاری که برای امروز و آیندۀ این ملت صورت میگیرد، باید بر مبنای تخریب نباشد و هرگز به اتحاد، رفاه و آرامش این ملت زیان نرساند. یعنی انسانها به هدف «ساختن»، نباید باعثِ «تخریب»ها و ویرانگریها شوند. تخریبهایی که جبران و ترمیم آن دهها سال به طول میانجامد. ورنه برعکسِ هدف مان سیلی خواهیم خورد، به نفرت و لعنت نسلهای آینده دچار خواهیم شد و آخرت خود را تباه خواهیم کرد.
- انسانهای باورمند ممکن است خواستار زندگیِ موافقِ گسترۀ دنیای باورهای شان باشند. ولی فراموش نباید کرد که همچنین توقعات هرگز نمیتواند هدفِ اصلیِ انسان قرار بگیرد. فرستادۀ خدا r در دوران مکه هنگام تقدیم نمودن پیامهایش به انسانها، در بارۀ این موضوع حتی یک کلمه حرف نزده است. بلکه برعکس، در چارچوب ایمان و حقایق ایمانی آیات بسیاری نازل شد و احادیث شریف در محور همین حقایق ایراد شد. برعلاوه، رهنوردانی که 5-10 سال بعد قرار بود اسلامیت را به سراسر جهان معرفی کنند، هیچگونه توقع مادی نداشته اند. آنان هنگامی که در شرایط بسیار سخت مبارزات خویش را تحقق میبخشیدند، هیچگاه اندیشههایی که باعث آلودنِ نیتهای شان میشد را به خود راه ندادند.
بنابراین دلدادگان امروز که عزم و نیت الگوگیری از یاران پیامبر را دارند، نباید صفوت و پاکی افکارشان را با تصورات بیهودهای که ربطی به ایشان ندارد، آلوده بسازند. بلکه در محور خدمت به ایمان و قرآن عزم را جزم کنند و هر عمل شان را در راستای کسب خشنودی خداوند انجام دهند. افکار و اندیشههای برعکس، معاذالله به معنای چانه زدن با خداوند است. برداشتهایی چون «اگر من اینگونه کار کنم، شرایط زندگی ام نیز بهبود مییابد و باید بهبود یابد...» که خلاف مفهوم بندگی است و سزاوار مؤمن نمیباشد. هرگاه کسی یک بار وارد چنین دایرۀ فاسد شده باشد، نجات یافتنش از این دایرۀ فاسد بسیار دشوار است.
به باور من کسانی در راه خدمت به دین، در پی امکانات مادی و دنیوی هستند و آن را هدف و مقصد اصلی خویش قرار داده اند، تأیید الهی را از دست خواهند داد. حتی اگر در این راه مال و جان شان را فدا نمایند، بازهم طعم شکست را خواهند چشید. چراکه تنها هدف، خداوند Y و خشنودی خداوند باید باشد. هرگاه هدف انسان خداوند و کسب خشنودی خداوند باشد، خداوند او را به هدفش نایل میگرداند و او را گرفتار خواری، ذلّت و خسران نمیسازد. - مال و منال دنیا، خواستگاران زیادی دارد. توانمندان برای به دست آوردن ویا برای از دست ندادن همچو چیزها از روش اِعمال فشار استفاده میکنند و گاه و ناگاه از زور و قدرت کار میگیرند. اینچنین رویکرد در نزد آنان کاملاً عادی است. چراکه اهل دنیا، آخرت ندارد، فقط دنیا دارد. از همینرو نمیخواهند نه به نام خود، نه به نام فرزندان و نوادگان شان، دنیا و امکانات دنیوی را از دست بدهند.
هرگاه دو طرف به عین نقطه و عین هدف چشم دوخته باشند، پیروزی از آنِ کسی است که قدرتمندتر از دیگری است. حوادث اتفاق افتاده در کشور الجزایر را میتوان از این دید ارزیابی کرد. دوستانم شاهد هستند، وقتی گفتند «در الجزایر مسلمانان از راههای دموکراتیک به قدرت دست مییابند، چراکه در انتخابات برنده شدند...» من گفتم: «نخیر اشتباه میکنید. جبهۀ مخالف با راهاندازی کودتا مانع این کار خواهد شد». حتی هنگام اقامتم در امریکا، از مقامات بلندپایۀ ما پرسشی را مطرح کردند و گفتند: «اگر همچو رویدادها در ترکیه اتفاق افتاده بود، چه میشد؟» چنین پاسخ داد: «هزار مرتبه بدتر از الجزایر میشد».[1]
به عنوان نتیجه میتوان گفت که به جای گزینش رویکردهای واکنشگرایانه، در راستای کسب خشنودی خداوند باید ارشاد و تبلیغ کرد.
- Created on .