اراده

ماهیتِ به یاری رسیدنِ فرشتگان

پرسش: برخی‌ها به یاری رسیدن فرشتگان را یک عامل روانشناختی تلقی می‌کنند. حال آنکه همچو واقعات در قرآن کریم به صراحت بیان شده است. دیدگاه شما در این باره چیست؟

قرآن کریم این موضوع را در سورۀ آل عمران پیهم ذکر نموده است. قبل از پرداختن به این موضوع، بهتر است معانی این آیات را بدانیم: «آنگاه که تو به مؤمنان می‌گفتی: آیا شما را بسنده نیست که پروردگارتان با سه هزار از فرشتگانِ فرستاده یاری تان کرد؟ آری، اگر بردباری داشته باشید و پرهیزگاری کنید و به پیامبر سرکشی نکنید، هرچند دشمنان به شما هجوم ببرند، پروردگارتان با پنج هزار فرشتۀ یورشگر و نشانگذار، شما را یاری خواهد کرد».[1]

و سپس خداوند می‌فرماید: «و خداوند آن (یاری با فرشتگان) را مژده‌ای برای شما ساخت و برای آن کرد که دل‌های شما بدان آرام گیرد، و پیروزی از جانب خداوندِ توانای دانا است.»[2]

در این آیۀ اخیر، خداوند نزول فرشتگان را به صورت مژده بیان می‌دارد. این بدان معناست که در آنجا هم جنگ وقوع خواهد یافت و هم عید و سرور مطرح خواهد بود و با اشتراک فرشتگان شهرایینِ آسمانی تحقق خواهد یافت. آری، خداوند با فرستادن فرشتگان قوۀ معنوی و ارادۀ مؤمنان را تقویت بخشید.

در آیات فوق، دو ویژگی فرشتگان به چشم می‌خورد: یکی مُنْزِلِین؛ یعنی فرستاده شدن آنها، دیگری مُسَوِّمِین؛ یعنی نشانگذار بودن آنها. اگر قرآن کریم تنها مُنْزِلِین گفته بود، آنوقت فرود آمدن فرشتگان را می‌توانستیم به یک عاملِ روانشناختی تفسیر کنیم و آن را «سکینه»‌ای برای روحیه بخشیدن به مؤمنان قلمداد کنیم. کاربردِ تعبیر مُسَوِّمِین در بارۀ فرشتگان، چنین برداشتی را نقض می‌کند. زیرا سخن گفتن از نشانه‌ها و علایم فرشتگان، به کسانی که هیچگاه آنها را ندیده اند، معنا و مفهومی ندارد.

سکینه را، که به قلبها آرامش و اطمینان می‌بخشد، نباید با فرشتگان و فرود آمدن آنها اشتباه گرفت. از عصر سعادت تا کنون، اتفاقات بسیاری نشان می‌دهد که فرشتگان گاه به صورت انسان و گاه با کیفیتِ منحصر به خودشان به زمین فرود آمده اند. گاه میان فرشتگان و موجودات روحانی التباس صورت می‌گیرد، ولی با آنهم ظاهر شدن موجودات فراطبیعی در روی زمین، بدیهیست.

برعلاوه، در آیات فوق از سه هزار و پنج هزار فرشته بحث شده است، که چه در جنگ بدر و چه در جنگ احد برای سرکوب یک مشت انسان، به این قدر فرشته نیازی نیست. ده فرشته می‌تواند کار آنها را تمام کند. زیرا به قول حمدی یازر، کلمۀ مَلَکٌ، از مَلأکٌ اشتقاق یافته و آن به معنای نیرو و قدرت است.[3] تنها یک فرشته – به اذن الهی- می‌تواند کهکشان‌ها را به دست بگیرد و به سان دانه‌های تسبیح بچرخاند.

بنابراین مسئلۀ فرود آمدن 3000-5000 فرشته را به گونۀ دیگری باید برداشت کرد. ممکن است به این تعداد فرشتگان به منظور جشن گرفتنِ پیروزی مسلمانان و به هدف روحیه بخشیدن به مؤمنان به زمین فرود آمده باشند.

فرشتگان فقط برای کشتن کافران نیامده اند. گرچه روایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه فرشتگان در قالب جسم ظاهر شده[4] و شمشیر در دست داشته و با کافران درگیر شده اند،[5] ولی همچو روایات از صحتِ چندانی برخوردار نیستند. مثلاً، در غزوۀ خندک اینکه جبرئیلu نزد پیامبر آمد و گفت: «شما اسلحۀ تان را گذاشتید؟ ما هنوز اسلحۀ مان را نگذاشتیم»،[6] نشانگر نوعیِ بشارت و تقویتِ روحیۀ مؤمنان است. در همچو حالات ممکن است آنها نیز همانند ما در شرایط یکسان بسر ببرند و سر و صورت شان گردآلود شده باشد. همچو حوادث در دوره‌های نخست اسلام به عنوان معجزه تجلّی نموده و خداوند به دعای «اگر لشکر مسلمانان شکست بخورند، کسی نخواهد ماند که نام جلیل ترا یاد کند!»[7] با فرستادن فرشتگان به روی زمین پاسخ داد و قول «پروردگارت تو را رها نکرده و به تو قهر نکرده است»[8] را یک بار دیگر در این اماکن مبارک ثابت ساخت.

همچو حوادث پس از رحلت پیامبرr نیز جریان یافت. مثلاً، در قادسیه، یرموک و بسا جاهای دیگر این تأییدِ الهی دیده شده است. حتی در جنگ چناک قلعه، هامیلتون، فرماندۀ سپاه انگلیس گفته است: «در صفوف لشکر شما، انسانهایی دستار بر سر و با اسبهای سفید علیه ما می‌جنگید». سلیمان شاه هنگام عبور از گیلیبولو به تراکیا به شهادت رسید. بعدها، عیسوی‌ها او را در پیشاپیش سپاه مسلمانان دیدند که سوار بر اسب می‌جنگیده است.

در روزگاران ما نیز بسا انسانهای صادقی که احتمال دروغ از ایشان نمی‌رود، بارها گفته اند که شخصیت‌های روحانی و پادشاهان دورۀ عثمانی چون قانونی سلطان سلیمان، یعوذ و فاتح محمد را هنگام قدم زدن در منازل خود دیده اند. این اشخاص آنگونه که در خواب ظاهر می‌شوند، ممکن است در حالت یقظه (بیداری) نیز دیده شوند. اگر موضوع را بیشتر از این مورد کاوش قرار دهیم، صدها مثالِ از این دست را می‌توانیم بازگوییم. این بدان معناست که آنها برای ستایش موفقیتهای مؤمنان و برای مژده دادن به مؤمنان، ظاهر می‌شوند.

دیدن این موجودات روحانی نصیب هرکس نمی‌شود. روحانیونی که از بدر تا چناک‌قلعه تا کنون به زمین فرود آمده اند، از جانب چند نفرِ انگشت‌‎شمار دیده شده اند. چه بسا اشخاص پاک و باتقوا هیچ یک از اینها را ندیده اند، ولی برخی‌ها همیشه می‌بینند و این یک مسئلۀ نصیب است.

در اینجا می‌خواهم به نکتۀ دیگری اشاره کنم: این موضوع بحث‌انگیز است و به سوءاستفاده باز است. از این جهت، نباید فرصتِ سوءاستفاده از این موضوع را داد. در همچو موارد باید اوامر و رهنمودهای پیامبرr را به پیش گرفت. ورنه لگام این کار به دست هوا و هوس خواهد افتاد و انحرافات عقیدتیِ جبران‌ناپذیری به میان خواهد آمد.

کسانی که نزول فرشتگان به زمین را یک عامل روانشناختی قلمداد می‌کنند، در واقع به معنویت باورمند نیستند. این اشخاص تلاش می‌کنند همه چیز را در چارچوب جسمانیت حل کنند. حال آنکه به قول استاد بدیع‌الزمان، «کسانی که همه چیز را در ماده می‌جویند، عقل شان به چشم‌شان نزول کرده و چشم در برابر معنا کور است».[9]



[1] - سورۀ آل عمران، 124-125/3.

[2] - سورۀ آل عمران، 126/3.

[3] - المالیلی حمدی یازر، دینِ حق زبانِ قرآن 302-301/1.

[4] - نک: ابن هشام، السیرۀالنبویه 182/3؛ ابن کثیر، البدایه  والنهایه 274/3.

[5] - نک: الطبرانی، المعجم الکبیر 389/11؛ البیهقی، دلائل النبوه 55/3؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق 42/71.

[6] - بخاری، مغازی 30؛ مسلم، جهاد 65.

[7] - مسلم، جهاد 58؛ ترمذی، تفسیر سورۀ (8) 3.

[8] - سورۀ ضحی، 3/93.

[9] - بدیع‌الزمان، مکتوبات ص 532 (بذرهای حقیقت).