هياهو و بی أدبی کاريکاتورها و اسلوب و روش ما
سوال: در ادوار مختلف تاریخ به شیوه های گوناگونی به مقدست ما توهین شده است و امروز نیز از طریق مطبوعات به پیامبر علیه الصلاة و السلام توهین و تحقیر میشود و نام این را هم.
" آزادی فکر و اندیشه " میگویند. مسلمانان چهار گوشه جهان نیز به اشکال مختلف، عکس العمل نشان میدهند. اینگونه رخداد ها را چگونه باید ارزیابی کنیم؟ و برای اینکه عکس العمل ها نتیجه مثبت بدهد و در چارچوب حقیقی صورت بگیرد، به چه چیزهایی باید دقت شود؟
جواب: در آغاز باید خاطر نشان ساخت که - به گمان من- کسانیکه دست به اینکار زده اند، برخی از حلقات افراطی ورادیکال هستند. در واقع اینها انسانهای افراطی و متعصّبی اند که هیچ احترامی به افکار و عقاید دیگران قایل نیستند. این نوع انسانها هم در دنمارک، هم در فرانسه و هم در آلمان وجود دارند. و سرمنشأ بعضی از آنها انگیزه های دینی است. به عبارت بهتر، آنها این گونه افراط گری شان را به فرهنگ وبرداشت دینی، پیوند میدهند. و در مواردی هم، این کار، انگیزه نژاد پرستی دارد و گاهی هم، فقط دشمنی با اسلام باعث آن میشود.
بی احترامی محض
تعصب در هر کشوری وجود دارد و تا کنون هم بسیار زیاد بوده است.
به ویژه ... ما دَم از دموکراسی، جمهوریت وفلان و فلان می زنیم. این امر، شاید در ادارات احترامی باشد به حقوق بشر و آزادی وجدان. عده یی این را قبول دارند اما بازهم در رگ و خون شان تعصبی وجود دارد که از دیروز تا امروز، نسل اندر نسل به میراث برده اند. در هنگام تأمین مناسبات با این نوع جوامع، حتماًًًًًًًًًًٌٌٍٍٍٍ باید این خصوصیت شان را مد نظر داشته باشید. اینها را اینگونه باید قبول کنید.
چگونه بايد واکنش نشان داد
آیا پس از پذ یرفتن آنها، دربرابر تحقیر و توهین شان سکوت باید بکنید. نخیر، این یک مسئله جداگانه است. شما باید به شکل متمدنانه جواب دهید. و بکوشید تا مسئله را از طریق دیپلماسی حل کنید. و از روشی که گاندی در عصر خود بر علیه انگلیسها کار گرفت استفاده کنید. اموال تجارتی شانرا تحریم نموده و به جای آن از کشورهای دیگر خریداری کنید.
آنها با رفتار بی احترامانه شان به پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم، فقط مرتکب یک بی احترامی شدند، اما اگر شما یک دهم آن بی احترامی را مرتکب شوید، به گونه مثال، به حضرت مریم که یکی از مقدسات مسیحیان است چیزی بگوئید، از دین خارج خواهید شد. اگر به حضرت عیسی علیه السلام چیزی گفتید از دین خارج میشوید. اگر به انجیل اصلی چیزی گفتید از دین خارج میگردید. برای شما مقابله بالمثل هرگز امکان ندارد. هیچگاه نمیتوانید ازین نوع سلاحها کار بگیرید.
لذا جهانی بودن دین ما از همینجا فهمیده میشود. دین مقدس اسلام، آدم و ادریس، نوح و هود، صالح و ابراهیم، اسحاق و اسماعیل، یعقوب و شعیب، ذکریا و عیسی، موسی و پیامبران دیگر را قبول دارد. همه اینها از نظر شما بندگان برگزیده و مقرب الهی هستند. نزدیک شدن به اینها و احترام نمودن شان، در واقع احترام به خداوند متعال است. و پیامبر اکرم علیه السلام این مسأله را چگونه بازگو میکند؟ آنجا که میفرماید:
" دوستی شما با من ( پیامبر اکرم) دوستی با خداوند است. " پس فرهنگ تان به شما این اجازه را نمیدهد که عین بی احترامی و گستاخی آنها را مرتکب شوید.
پس باید راه حل دیگری یافت و این مسأله را به شکل دیگری دفع کرد. کاری که آنها کردند، یک بی احترامی آشکار است. زبان درازی نمودن با پیامبران بزرگوار و توهین و بی احترامی به مقدسات یک و نیم میلیارد مسلمان، واقعا کار بسیار پستی است. بر علاوه این یک و نیم میلیارد مسلمان، چهره های شهیر و برجسته ای همچون بسمارک، کارلایل، کارال و گوته، از زوایای مختلفی فضایل، مزایا، عفت، عصمت و فتانت آنحضرت را تحلیل و تقدیر نموده اند، پس اینگونه ناسزاگویی ها و نابجاگویی ها، توهینی است به این شخصیت های جهانی.
در کسانی که دست به این کار میزنند هیچ بهره ای از معیار و مقیاس، احترام و تربیت نبرده اند. این عمل شان گستاخی آشکاری است. اما درین زمینه، کوچکترین گستاخی، شما را از دین خارج میسازد و از خداوند (ج) دور میکند.
نمی توانند موجوديت مسلمانها را برداشت کنند
دراینجا یک انتی پرانتز باز میکنیم. جان ما فدای دینی باد که ما را از هیچ دینی دور نمیسازد. و احترام به هر دین را در درون ما بیدار میکند. چنان دینی که ما را با هرکس پیوند داده و امر میکند که دروازه های خود را به روی هرکس باز کنیم، و ماهم آغوش خود را به هرکس گشوده ایم. حتی هنگامیکه آنها دندان تیز نموده و بر روی ما تف بیندازند نیز ما از روی نزاهت و نزاکت مان، از فداکاری کار میگیریم و مقابله بالمثل نمیکنیم. چراکه مقابله بالمثل ما را از دین خارج میکند. یک انسان، بدون راضی شدن به کفر نمیتواند با آنها مقابله کند. پس ما در یک چنین وضعیت دشواری قرار داریم.
پاسخ مدنی ضروری است
نکته دیگر این است که، بعضی ها برداشت اینرا ندارند که مسلمانان در آنجا خود را به شکل موجودی آگاه و بیدارنشان دهند. آنها اساسا با اسلام دشمنی دارند. و از سوی دیگر، سیستمهایی هم به صورت پنهانی کار میکند. اینها دسته هایی هستند که در هر زمان با در نظرداشت روحیه جامعه حرکت میکنند. و به همین خاطر، بسیار به راحتی می توانند احساسات را تحریک کنند. و نیز آنها از جماعت با شعور و آگاه مسلمانان که به تازگی در آنجا تشکل یافته است؛ ناراحت اند. آنها علی رغم سر دادن شعار آزادی تشکلات، انتظار چنین چیزی را نداشته اند. زیرا مسلمانانی که از کشور های مختلف به اروپا آمده بودند، درابتدا به عنوان کارگر به آنجا رفتند. اروپائیان گمان میکردند که این انسانهای به زعم آنها جاهل و نادان و دست سوم، خواهی نخواهی هضم خواهند شد، اگر این نسل هضم نشود، نسل های بعدی شان هضم خواهد گردید. فکر میکردند که به راحتی می توانند این نسل را همانند خود بسازند.
اما آرزوی شان برآورده نشد. در آنجا مسلمانها در بین خود سازماندهی شدند، صاحب کار گردیدند. نیرو یافتند. و بخشی از ملت و جامعه اروپا به شمار آمدند. فکر کنید که در اروپای غربی 20- 15 میلیون مسلمان وجود دارد. اگر بخش های دیگر اروپا را هم علاوه کنیم جمعیت مسلمانان به 30 میلیون میرسد. این جمعیت بزرگ، از هر یکی از کشور های اروپایی بزرگتر است. این نفوس، آنها را میترساند. و ضمنا برخی از مسلمانها هم به نفوس آگاه و با شعور و پایبند به دین، مکافات میدهند. چنانکه در بعضی از مناطق، رومیها و یهودیها ازین روش استفاده نموده و میگفتند: اگر یک فرزند متولد گردید این قدر.. اگر دوتا بود این مقدار و اگر سه تا بود این مقدار امکانات ومکافات به شما داده میشود و اگر بیشتر بود مکافات هم اضافه میگردد. اگر میتوانستند به کسی که ده فرزند متولد کرده بود، بدون چون و چرا، بدون سوال، بدون قبر، بدون میزان، بدون صراط، وعدۀ بردن به جنت را میدادند. استفاده بعضی از مسلمانها ازین روش، در آنجا جدا ترس و اندیشه ببار میاورد. این به معنی تغییر جغرافیای اجتماعی است. یعنی در آنجا رنگهای متفاوتی تشکل مییابد. هر چند شما در داخل این فرهنگ بزرگ شده اید اما بازهم با آثاری از فرهنگ خودتان موجودیت خویش را ادامه خواهید داد. آنها از انتگراسیون سخن میگویند اما چنین نیست. آنچه که آنها واقعا در انتظار آن هستند، هضم شدن مسلمانان در فرهنگ و باورهای آنها است. شما باید به کلی ذوب شوید و به یکی از جمعیتهای آنها تبدیل شوید. و ارزشهای آنان را بپذیرید. این چیزی است که آنها میخواهند.
اینگونه رفتارها، عکس العمل جدی در برابر مسلمانان ساکن در آن کشورها است. به منظور تحریک جانب مقابل، هرچه از دست شان براید، دریغ نمیورزند.
اینها، مسایلی است که انسان به مشکل میتواند در رویاروی آنها صبر و بردباری از خود نشان دهد. عده ای میروند و در جایی؛ به سفارت فرانسه و دنمارک، آسیب میرسانند. این کار،از نظر ما، کار زشتی است. تائید و تصویب چنین عملی ناممکن است. چنانکه قبلا به عرض رساندم، دیگران هر کاری را که برای شان مباح باشد، انجام میدهند اما دین، فرهنگ و گذشته تو، به این چیزها جواز نمیدهد، و میگوید: " عکس العمل تو بایستی متمدنانه، بزرگ منشانه، و مطابق قوانین و مقررات باید باشد. آنها با این اقدام شان، تحریک میکنند و منتظر عکس العمل هستند، شاید هم آنها قصد دارند بدین طریق مسلمانان را تجرید نمایند. ما باید با دقت و متانت رفتار کنیم.
هم رجال دولت، و هم توده های مردم ، نباید درین گونه موارد احساساتی شوند و مرتکب اشتباه گردند. در غیر آن، از یکسو چهره اسلام را خدشه دار میسازیم. و از سوی دیگر کشورهایی را که در کنار ما هستند و ما را یاری میرسانند از خود، دور می کنیم. حتی در حساس ترین لحظات هم، کار گرفتن از هیجان، حرکت کردن با احساسات، و به یکسو ماندن عقل و منطق، به نفع ما نخواهد بود. چنانکه در حساس ترین و بحرانی ترین لحظات مسابقات بکس، کشتی و فوتبال، از حرکات تاکتیکی کار میگیرند، ما هم باید رفتار معقول، منطقی و اندیشمندانه، داشته باشیم. یکی از این روشها، روش دیپلماسی است. به نظر من، بهتر است این مسأله، از طریق دیپلماسی حل گردد.
از طرف دیگر، میتوانیم در مطبوعات به گونه بهتر، نرم تر، و منظمتر، چیزهایی را به آنها بفهمانیم. هرگاه به مقدسات دیگران تجاوز و توهین صورت گیرد، احترام به مقدسات خودتان را نیز در میان انسانها از بین میبرید. حتی اگر انسانها چیزی نگویند و از صبر و حوصله کار بگیرند، بازهم آنها را به این فکر که " چه کنم، چه بگویم " سوق میدهید. پس باید در این زمینه، از تمکین و متانت کار گرفت.
به نظر من، نکات مذکور باید به سمع همگان رسانیده شود. یعنی ما در مقابل هر نوع گستاخیهای صلیبیان، همواره حضرت مریم گفتیم، حضرت عیسی علیه السلام گفتیم. و همواره، احترام نشان دادیم، چونکه احترام، از ضروریات دین ما بود. ما تا کنون به "بت" هیچ کس، چیزی نگفتیم. اگر چیزی هم گفته باشیم، صرفا در چارچوب احترام به انسانیت، مطرح ساخته ایم و استنطاق نموده ایم.
ما نبايد در وجدان مردم خود را محکوم سازيم
پیامبر اکرم علیه السلام، در عکس العمل به کسانی که در حضور "عکرمه" به ابو جهل بد و بی راه میگفتند، فرمود: "با بد و بی راه گفتن به بعضی از مردگان، انسانهای زنده را رنجیده خاطر مسازید." عکرمه، کم و بیش ارتباطی با ابو جهل داشت، لا اقل فرزند بود.
در حضور عبدالله، به پدرش عبدالله بن ابی بن سلول (رئیس منافقین) چیزی نمیگوید. حتی با دعوت عبدالله، به جنازه او نیز شرکت میکند. تا اینکه خداوند دستور میدهد:
"به جنازه او شرکت مکن"
بازهم قرآن کریم فرمان میدهد:
" وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ"
یعنی: " ای مؤمنان! به معبود ها و بت های که مشرکان بجز خدا میپرستند، دشنام ندهید تا آنان هم تجاوزکارانه و جاهلانه، خداوند را دشنام نه دهند." (انعام: 108)
یعنی اگر شما به لات، عزی، منات، حتی بودا، برهمن و کنفیسوس، سخنان حقارت آمیزی بر زبان بیاورید، آنها هم برآشفته و به پیغمبر شما بد و بی راه خواهند گفت. اگر دشنام دهید، دشنام میدهند. اما شما این کار را کرده نمیتوانید، زیرا فرهنگ شما تحقیر، تضعیف، توهین و دشنام دادن به دیگران را ممنوع قرار داده است.
پیامبر اکرم علیه الصلاة والسلام میفرماید: " مبادا کسی پدر و مادر خویش را دشنام دهد!"
وقتی اصحاب گفتند: یا رسول الله، یک انسان، چگونه پدر و مادرش را دشنام میدهد؟ پیامبر اکرم جواب دادند: "شما پدر و یا مادر کسی را دشنام میدهید او هم با مقابله بالمثل، پدر و مادر شما را دشنام میدهد، و در نتیجه، شما خود پدر و مادر تانرا دشنام داده اید"
ببینید! دین، فرهنگ و ارزشهای فرهنگی تان، شما را می بندد و ساحه حرکت تان را تنگ میسازد. پس بازی کردن شما در جبهه گیری با کسانی که بدون قانون بازی میکنند، راحت و ممکن نیست.
حق ندارید پایینتر از کمر بزنید. اما او میزند، حتی به پای تان هم میزند. حق ندارید به چشم و ابروی کسی بزنید، اما او میزند. شما نباید درینگونه بازیها به صحنه بیائید و بازی کنید. زیرا ضرر میکنید و به خود تان ضرر میرسانید. به مقدسات دیگران دشنام ندهید. آنها هم به مقدسات شما دشنام خواهند داد و در نتیجه، شما خود، به مقدسات خویش دشنام داده اید.
این تربیت را دین ما به ما میدهد. در برابر اهانتی که به دین شما شده است شما نمیتوانید سکوت اختیار کنید. حتماً باید کاری کنید. اما مهم این است که آیا این کارتان در حل قضیه و در دفاع از مقدسات کافی است و یا خیر. به عبارت دیگر، لازم است به نتایج اقدامتان خوب فکر کنید و با در نظر داشت واقعیت ها مسئله را ارزیابی و تحلیل نمائید. پس، اگر شما دشنام را با دشنام جواب دهید و با به آتش کشیدن بیرق و حرکت بالمثل مقابله نمودید، مشکل حل نمیشود. چه بسا، این گونه رفتارها و کردارها، شدّت و حِدّت جانب مقابل را بیشتر میسازد. حتی آنها خود را حق به جانب دانسته و خواهند گفت: " نگفته بودیم. این آدمها از کاه کوه میسازند. در برابر کوچکترین مسئله فوراً فوران میکنند."
آزادی به فکر و احترام به ديگران
به نظر من لازم است تا در مقابل کارهای بی عقلانه نیز حرکت معقول و منطقی داشته باشیم. در دفاع از این مسأله ما از چه ابزار و آلاتی باید کار بگیریم؟ ما بایستی احترام خویش را به پیامبر اکرم (ص) و به قرآن کریم، بازگو کنیم. جرم و جنایتی که آنها مرتکب شدند، چیزی است که باید آنرا دفع نمود و از تکرار آن جلو گیری کرد. مدافعه ومقابله شما از جنس مقابله آنها شده نمیتواند کافی هم نیست. یعنی، تو بیرق او را به آتش میکشی، نتیجه چه خواهد بود! همیشه از این شیوه ها استفاده به عمل میاید. اما این کار نه یک مقابله کامل است و نه هم عاقلانه صورت میگیرد.
فقط راهی است برای نشان دادن کین ونفرت و غیظ. و این هم کین و نفرت و قهر جانب مقابل را می افزاید. به عقیده من، رفتار متمدنانه باید داشت. آنها متمدنانه رفتارنمیکنند. اما "زبان شیرین، مار را از سوراخش بیرون میکند." در هر حال، خونسردی را باید حفظ کرد راه تدافعی را باید تعقیب نمود.
حدیث پیامبر اکرم علیه السلام را که میفرماید: " ادفـع الـسیئـة بـالـحسنـه"
(یعنی، بدی را با نیکی و خوبی دفع کن). باید این راخط مشی قرارداد، و رفتاریک مومن رابه نمایش باید گذاشت.
از سوی دیگر هم، کل دنیا نظاره گر ما است. به گمان من در حال حاضر چالشهایی وجود دارد و بازیهایی روی دست است. ما باید قوانین این بازی را رعایت کنیم. درآنجا، از لحاظ اسباب باید نمره بگیریم. دنیا به ما نمره میدهد. هنگامیکه این مسئله در محاکمه بین المللی به قضاوت گذاشته میشود، به ما حق داده خواهد شد. ما باید اذهان عمومی را وادار کنیم تا بگویند " اینها به هیچ وجه تغییر روش ندادند، همواره منطقی حرکت کردند. رفتار زشت و ناشایسته نداشتند."
چونکه آنها به ما تعرض میکنند، اگر ما عکس العمل بدی نشان دهیم، در جای دیگری هم این کار را خواهند کرد. این بیانگر ضعف ما است. اگر ما ضعف خود را نشان دهیم، آنها بیشتر مارا تحریک خواهند نمود. ما را به سرکها خواهند کشاند، و ما را به حالت انسانهای فرومایه در خواهند آورد. در وجدان عمومی محکوم خواهند کرد. و کسی به حال ما رحم نخواهد کرد. به این چیز ها باید دقت شود.
معلوم میشود که آنها نه از لحاظ عقلی و منطقی، بلکه به اعتبار حس، عصبیت و تعصب تطمین نمیشوند. حرکت معقول لازم است. آزادی مطبوعات، تحقیر نمودن دیگران را اجازه نمیدهد.
اگر بگوئید " من حتماً و در هر حال در مورد همسر فلانی چیزی به نشر میرسانم." آنها فوراً این را تکذیب، توضیح و تصحیح خواهند کرد.
آزادی فکر و اندیشه نیز این حق را به هیچکس نمیدهد که برخیزد و با آبرو و حیثیت دیگران بازی کند. درست است که انسانها آزادی فکری دارند و میتوانند آنرا بازگو کنند، اما باید بدانند که هرچیز محدود است. آزادی فکری تان در محدوده خاصی قرار میگیرد که اگر بگوئید، فقط آزادی و استقلال فکری من، درین حالت آزادی دیگران باقی نمیماند.
- Created on .