پيشگفتار

اسلام، نظامي است الهي، كه در برگيرنده‌ي تمامي شئوون زندگي بوده و با روش‌هاي گوناگون، چشمه‌ سارهاي زندگي را پشتيباني و تقويت مي‌كند و به آنها رونق و شادابي مي‌بخشد و نه تنها بشريّت، بلكه دنيا و آخرت را نيز زير سايه‌ي حمايت خود قرار مي‌دهد.

مهم‌ترين هدف اسلام، ارتقاي بشريّت به قلّه‌هاي رفيع «انسانيّت» بوده تا آن را انساني كامل در بهترين صورت قرار دهد. اگر جامعه‌اي را در نظر بگيريم كه افرادش به تكامل رسيده‌اند، امّت نشأت يافته از چنين افراد كاملي، به چنان درجات كمالي دست مي‌يابند كه فرشتگان آسمان هم به آن نمي‌رسند، قبل از كوچ نمودن از اين دنيا از زندگي سراسر نعمت بهره مي‌برند.

از دوره‌ي خيرالقرون تاكنون، مي‌توان دسته‌هايي از جوامع كامياب و سعادت‌مند را يافت كه به عنوان الگو مي‌شود به آنها اقتدا نمود؛ امّا اگر واقعيّات عصر حاضر را مدار بحث قرار دهيم، با اين حقيقت مواجه مي‌شويم كه افرادي به عنوان تمثيل كنندگان اسلام و مبلّغين آن ظاهرشده‌اند كه اسلام را كما حقّه نفهميده‌اند و حّق تبليغ آن را اداء نكرده‌اند و در پرتو آن زندگي ننموده‌اند. بنابر اين، نتيجه‌ي طبيعي اين مي‌شود كه اسلام، به رغم اينكه «يگانه دين مورد رضايت خداوند» است، ولي با آن هم مورد حسن قبول ديگران، واقع نشده است.

در باره‌ي اسلام و بررسي مفاهيم، احكام و برنامه‌هاي مختلف آن از عصرهاي نخست تا كنون، بحث و گفتگو زياد بوده و در بين علماء و حتّي عوام مباحث درحّد مناقشه و مناظره فراوان بوده است؛ و يكي از اين مسائل، بحث «جهاد» در اسلام است. «جهاد» به معني تلاش و كوشش است، كه با اين مفهوم، همه‌ي مسلمانان اعم از زن و مرد، پير و جوان و... در برابر آن مكلّفند. اين جهاد كه شكل آن بنابر اقتضاي شرايط، عوض مي‌شود، در جايي فرض و جاي ديگر واجب و گاهي نيز مباح مي‌باشد.

آن‌گونه‌كه در حديث شريف آمده است، جهاد بر دو نوع است: اوّل جهادي است كه انسان با نفس خويش انجام مي‌دهد و به آن، «جهاد اكبر» گفته شده است.

دوم: جهاد با دشمنان است، كه به آن «جهاد اصغر» اطلاق مي‌شود و نوع دوّم جهاد، از قديم الايّام از نظر فكر و انديشه، با مخالفان اسلام مورد مناقشه و بحث بوده است؛ يعني چگونه نظامي كه داعيه‌ي ترقّي انسان به اوج كمال را دارد، مجوّز قتل افرادي را مي‌دهد كه به اين نظام، ايمان نياورند و اسارت زنان را اجازه داده و به نابودي مزارع و حيوانات مي‌پردازد؟... و از اين قبيل انتقادات....

حال آنكه اگر آنها با نظر عميق بنگرند با انصاف واقعات تاريخ را بررسي نمايند، متوجّه خواهند شد اين انتقادات غيرمنصفانه بوده و پي خواهند برد كه اسلام نظامي است كه دست انسان را گرفته و او را  از كوتاه‌ترين و آسان‌ترين راه به اوج انسانيّت مي‌رساند.

اين واقعيّت وجود دارد كه اسلام از زمان ظهورش تاكنون، همواره در حال كشمكش با دشمنانش بوده است و هرگاه موقعيّت اقتضاء كرده، كار به درگيري مسلّحانه نيز كشيده شده و جايي برنده و جايي بازنده شده است. و اين مسأله به خاطر آن است كه اسلام از  ابتداي ظهورش از هر طرف در شبه محاصره‌اي قرار داشته و كاملاً طبيعي است كه براي شكستن محاصره به مبارزه بپردازد. بنابر اين براي يافتن فرصتي جهت معرّفي خود به جنگ و قتال، ناگزير شده است.

اسلام در خيرالقرون، در پهلوي آنكه از جانب يهود، نصاري و مشركين در محاصره بود؛ از جانب مشركين عرب، امپراطوري بيزانس و ساساني‌ها نيز مورد تهديد بود.

همان‌طوركه امروزه هم تعصّب ديني وجود دارد، در آن زمان نيز تعصّب ديني، عدم ظهور نبي آخر الزمان از ميان يهود و نصاري و نيز ترس از دست دادن امتيازهاي مادي و عواملي از اين قبيل، سبب دشمني و مبارزه عليه اسلام بود. از جانب ديگر، وضعّيت جامعه‌اي كه جناب نبي اكرم (صلى الله عليه و سلم) در آن نشأت يافتند، چنان بود كه بر آن رشك برده شود، بنابر اين تعصّب قبيله‌اي و جانب‌داري كوركورانه از اعتقادات باطل و سطح پايين زندگي اجتماعي و در كنار آن تحريكات يهود، قطع نظر از مشكل بودن اجراي احكام ديني و نيز اعراب صحرانشين كه همواره روي از اسلام برتافته و خطري در كمين اسلام بودند.... همه‌ي اين موارد به عنوان بخش كوچكي از حلقه‌ي عداوت عليه اسلام بود. و بيشتر غزوات پيامبر اكرم (صلى الله عليه و سلم) با همين مشركين بت پرست بود. مقاومت رومي‌ها و ساسانيان ايراني هم در برابر اسلام زماني شكل گرفت كه اسلام براي خود در زمين‌ جاي پايي باز كرد و روز به روز بر تعداد مسلمين افزوده مي‌شد و انتشار دين، سرعت مي‌يافت؛ طبيعي است ذهنيتي‌كه هر چيز را با ديد دنيوي محض مي‌پسندد و منافع مادي را اساس زندگي دنيوي قرار مي‌دهد، با اسلام دشمني و مبارزه مي‌كند. چون اسلام دنيايش را در حال حاضر و آينده از ريشه دگرگون مي‌كند.

مسلمين چه در خيرالقرون و صدر اسلام و چه در دوره‌هاي بعدي در جهاد عليه دشمنان، به هيچ فردي ظلم روا نداشتند، بر هيچ كس تعدّي نكرده و ويراني و نسل‌كشي به راه نينداختند؛ و شهرها و آبادي‌ها را طعمه‌ي حريق نساخته و ويران نكردند و غير از جنگ‌جويان، ديگر كسي را نكشتند.

آن‌گونه كه استاد «محمّدحميدالله» در كتاب «غزوات الرّسول» ذكر كرده، بارزترين نمونه اين است كه در تمام بيست وسه سال حيات رسالت كه سراسر جهاد بود، تعداد كشته‌هاي طرفين از چهارصد نفر تجاوز نمي‌كند. علاوه بر عصر صحابه و خيرالقرون، نمونه‌هاي فراواني در تاريخ تركيه نيز كه 9 قرن خلافت عثماني ادامه يافت، مي‌توان مشاهده نمود.

آري! اسلام به مبارزه‌ي مسلّحانه نيز اجازه داده است، ولي شرايطي براي آن تعيين نموده است:

1- دفاع از حيثيّت، دين، زندگي و اموال و اولاد مسلمين؛

2- حفاظت از حق، آزادي انديشه و تفكّر؛

3- پايبندي به معاهده‌ها و پيمان‌ها؛

4- مسلمانان و ذمّي‌ها مورد ستم واقع نشوند.

افزون بر آن، قرآن كريم حتّي در سخت‌ترين شرايط نيز تصريح به مصالحه كرده است، آن‌جا كه مي‌فرمايد:

وَ إنْ جَنَحُوا لِلسّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا و تَوَكَّلْ عَلَي اللهِ (الأنفال/61)

«و اگر آنها براي صلح تمايل نشان دادند، شما هم به مصالحه مايل شويد و بر الله توكّل نماييد».

همچنين مي‌فرمايد:

يَا أيُّها الّذينَ امنُوا اُدْخُلُوا في السَّلْمِ كَآفّة (البقره/208)

«اي اهل ايمان كاملاً در اسلام داخل شويد».

قرآن كريم همراه با شرايط مشخّص، به جهاد اجازه‌ داده است تا وسيله‌اي براي صلح جهاني قرار گيرد؛ امّا متأسّفانه ما نتوانسته‌ايم اين حقايق را با وجودي كه واضح هستند، به ديگران بفهمانيم و حقايقي‌كه آن را به صورت نظري بيان كرديم، وقايعي‌اند كه به مدّت چهارده قرن با آنها زندگي كرده‌ايم و به حافظه‌ي تاريخ سپرده شده‌اند. اي كاش مي‌توانستيم آنها را با اسلوب مورّخ ماهر و توانا تشريح نمائيم؛ امّا دريغ.... در واقع مسؤوليّت بسيار بزرگي براي تبيين و توضيح اموري‌كه ذكر كرديم، بردوش متفكّرين اسلامي است. اميدواريم كتاب حاضر «اعلاء كلمة الله ويا جهاد» خلأ موجود در اين موضوع را پُر نمايد.

«اعلاء كلمة الله ويا جهاد» موضوع گسترده‌اي است كه همان‌گونه‌كه مؤلّف در مقدّمه‌ي بحث گفته است، مي‌توان از زواياي مختلفي در باره‌ي آن بحث نمود؛ و اگر بخواهيم از همه‌ي جوانب، موضوع را مورد بحث و بررسي قرار دهيم، كار به تأليف چندين جلد كتاب مي‌انجامد؛ هرچند كتاب‌ها و ترجمه‌هاي فراواني در اين موضوع چاپ و نشر شده است؛ اما اين كتاب از جنبه و زاويه‌اي خاص، موضوع را مورد بررسي قرار مي‌دهد و استاد محترم «فتح الله گولن» در مقدمه، به اين مطلب اشاره كرده است:

«اصل در اسلام، صلح است نه جنگ و عوامل پيدايش جنگ، دفاع از مسلمين، جلوگيري از ظلم و گشودن دروازه‌ي آزادي تبليغ و ارشاد است».

اين كتاب، خطاب به مسلمانان است كه مأمور به جهادند و بخش‌هاي اين كتاب: وظايف جهاد، نتايج جهاد، موانع جهاد و دوست داران نمونه‌ي جهاد و... گفته‌ي ما را تأييد مي‌كند. بنده معتقدم كه خواننده‌ي گرامي پس از مطالعه‌ي اين كتاب، قانع و راضي خواهد شد.

كتاب حاضر داراي شش فصل مي‌باشد:

1- فصل اوّل شامل تحليل و بررسي «مفهوم جهاد» در پرتو كتاب و سنّت است و بعد از بحث كامل درباره‌ي مفاهيم جهاد اصغر و اكبر، هر يك از آن دو را در جايگاه خودش قرار مي‌دهد. بررسي و تبيين اين دو مفهوم خيلي ضروري است، چرا كه گاهي برداشت‌هاي كاملاً متفاوتي از آن مي‌شود و هنگام تطبيق آن دو برخي دچار لغزش مي‌شوند؛ مثلاً عدّه‌اي مي‌گويند: جهاد، فقط جهاد اكبر است، نه چيز ديگر و اين‌گونه فهميده‌اند كه جهاد، فقط مجاهده با نفس است و جنبه‌ي ديگر را كه در عالم خارج است، رها كرده و در گوشه‌اي به ذكر خدا مشغولند. از طرفي ديگر، عدّه‌اي فقط به جهاد اصغر چسبيده و جز درگيري با دشمنان، به مفهوم ديگري از جهاد، معتقد نيستند، به‌طوري كه حتي ممكن است در عبادات فرضي هم سستي نشان دهند.

بنابر اين إن شاء الله تعالي، سخن گفتن از دو مفهوم جهاد اصغر و اكبر به رغم آنچه در اين باره گفته شده، بيهوده نخواهد بود؛ تا اين دو معني كاملاً مشخّص شده و طبق موازين خيرالقرون در زندگي امروزي، اجرا شوند. البته در اين كتاب، حول همين موضوع، بحث بيشتري صورت مي‌گيرد.

2- فصل دوم كتاب، «وظايف جهاد» مي‌باشد كه جهاد از ابعاد مختلف دنيوي كاملاً مورد بحث قرار مي‌گيرد؛ مثلاً در عنوان «جهاد منبع حيات»، اهمّيت جهاد را بيان كرده و مي‌گويد: «از زماني كه جهاد را ترك كرديم، فرقه‌گرايي و تخريب همديگر ميان ما رشد كرده و فرقه‌بازي‌ها و گروه گرايي‌هايي كه امروزه شاهد آن هستيم، ميوه‌هاي حنظل و زقّومي هستند كه تخم‌هاي جهنّمي آن در زمان ترك جهاد، رشد كرده است؛ و غير از جهاد هيچ راه نجاتی از اين حالت مرگبار وجود ندارد، بنابر اين جهاد براي مؤمن، بالاترين هدف و والاترين آرمان است كه مي‌تواند براي آن جانش را فدا نمايد...».

3- فصل سوم در باره‌ي «رابطه‌ي جهاد، مؤمن و عالم هستي» مي‌باشد. در اين فصل بيان مي‌كند كه يكي از عوامل جهاد براي مؤمن، حاكميّت در زمين بر اساس حقّ، آزادي و عدالت است. و ايجاد چنين حاكميّتي در زمين، وظيفه و مسؤوليّت است؛ به تعبير ديگر، اين حاكميّت مقدّر در تقدير الهي، براي تحقّق خود، جز به دست مؤمنان راه ديگري ندارد. به همين خاطر هر مسلمان بايد معتقد باشد كه اين تكليف بر او واجب بوده و اين وظيفه مربوط به اوست؛ يعني لازم است كه در اين باره از فكرها كار گرفته شود و براي اجراي آن در زندگي عملي، اقدام شود. لذا در اين فصل، بر همين مفهوم تأكيد شده است و با ارائه‌ي دو مثال از «انس بن نضر» و «براء بن مالك»5، اين مفهوم را به زمانه‌ي رسول خدا (صلى الله عليه و سلم) ربط مي‌دهد.

4- در فصل چهارم «نتايج جهاد»، ضمن ذكر فوايد جهاد، مشكلات و چالش‌ها‌ي ناشي از ترك اين وظيفه را يادآوري مي‌نمايد و در اين فصل هم مانند ساير فصل‌ها، براي كساني كه اهميّت دعوت إلي‌الله را احساس كرده و آن را درك مي‌نمايند، راهنمايي‌هايي وجود دارد. و بدون شك، اين راهنمايي‌ها، بي‌نهايت حائز اهميّت هستند؛ به‌ويژه اگر به زمانه‌اي كه اين مباحث و گفت‌گو‌ها در آن مطرح شده، به ديده‌ي عبرت بنگريم؛ همان دوره‌اي كه «تروريسم» دام‌هايش را در سال‌هاي قبل از 1980 در كشورها، پهن كرده بود.

آري! زماني كه تروريسم هجوم آورده و در شهرها جولان مي‌داد و فساد داخلي و خارجي، آتش فتنه‌ها را شعله‌ور‌تر ساخته و روزانه‌ ده‌ها جوان به كام مرگ فرو مي‌رفتند، در آن زمان، سخن از امنيّت مال و جان كار عبث و بيهوده‌اي بود و تجارت به حالت تعطيل در آمد، به طوري كه تجّار نمي‌توانستند با اطمينان به سر كارشان بروند و به ناچار از ترس خطرهاي موجود، محلّ‌كار را مي‌بستند.

در واقع تلاش استاد گرامي، مؤلّف محترم براي ابلاغ اين راهنمايي‌هاي ارزشمند و گسترش اين آرمان‌هاي درخشان در اين دوره، در تريبون سخنراني مسجد جامع «بُورنُوا» در شهر «ازمير»، تعبير از نيّت خالص ايشان براي برقراري نظم، امنيّت و آرامش در اين كشور مي‌باشد. آن جا كه مي‌گويد:

«در واقع هر نوع تروريسم و اغتشاش کنوني از جانب بيگانگان به وجود آمده است. اجنبي‌ها مي‌خواهند اين سرزمين بهشت‌گونه را به جهنّم غير قابل تحمّلي تبديل کنند و راهي آسان‌تر از شکست دولتي‌که در نتيجه‌ي ترور و هرج و مرج نيروهايش مضمحل شده‌اند،  وجود ندارد و اين، چيزي است که بيگانگان مشتاق آنند. آن‌ها مي‌خواهند اين سرزمين را به مستعمره‌اي تبديل کنند که از آن بهره ‌برداري نمايند. تروريست‌ها و اخلال‌گران در واقع همگي نوکران همان استعمالگران هستند؛ ولي به اذن الهي، به اهداف خود نخواهند رسيد و الله تعالي دسيسه‌هاي آن‌ها را باطل خواهد کرد. مسأله‌ي بسيار مهّم اين است که مشغول شدن به قضيه‌ي تروريسم و آشوب‌گران، ما را از اهدافي‌که به دنبال آن هستيم، عقب مي‌اندازد. اين همان چيزي است که دشمنان ما در مرحله‌ي بعدي، خواهان آن هستند. چرا که آن‌ها در هراسند که روزي مجد و عظمت مسلمين برگردد –بنابر بيان قرآن كريم- همچون الاغ‌هاي وحشي‌که از شير خشمگين گريزانند، پا به فرار خواهند گذاشت.

اينجا نکته‌اي است که هرگز نبايد فراموش شود و آن نکته اين است که هرگاه موقعيت تقاضا نمايد، مسلمان بايد در کنار نيروهاي نظامي و امنيتي دولت، مقابل هر نوع تجاوز داخلي يا خارجي بايستد و اين امر بر او واجب است کافي است که دولت به او دستور داده و اين وظيفه را به او محوّل نمايد. شکي نيست که او اين وظيفه را به عنوان تکمله‌ي کار دولت انجام خواهد داد و در غير اين صورت، هر نوع حرکت فردي و يک جانبه، به شکل‌گيري يك آشوب ديگري مي‌انجامد. بنابراين، مومنين بايد از تک‌روي برحذر باشند، چراکه ترور و آشوب داراي هيچ جنبه‌ي شرعي نبوده و بايد ريشه‌اش بر کنده شود.»

همچنين چيزي‌که توجّه را جلب مي‌کند توضيح مفصّلي است که استاد محترم بر حديث شريفي بيان کرده که امام ابو داوود 6، آن را در «سنن» خود روايت کرده است وبا وجود گذشت چهارده قرن، براي ما داراي درس‌هاي بزرگ و مفيدي در عصر حاضر مي‌باشد:

إذَا تَبَايَعتُم بِالعِينَةِ وَ أخَذتُم بِأذناب البَقَرِ وَ رَضِيتُم بِالزَّرعِ وَ تَرکتُم الجهادَ، سَلّطَ اللهُ عليکُم ذُلّاً لَايَنزِعُه حتّي تَرجِعُوا إلي دِينکُم.[1]

«هرگاه بيع عينه نموديد و دُم‌ گاوها را گرفته و به زراعت راضي شديد و جهاد را ترک نموديد، الله تعالي ذلّتي بر شما مسلّط مي‌نمايد که آن را دور نمي‌کند تا اينکه به سوي دين‌تان برگرديد». (ص: 107)

5-فصل پنجم کتاب «موانع جهاد» مي‌باشد. همان‌طورکه از عنوان مشخّص مي‌شود، اين فصل به بيان برخي از نقاط ضعف ما اختصاص يافته است. در اين فصل، توجّه را به برخي مسائل موجود يا مسائلي جلب مي‌کند که با توجّه به فطرت بشري، احتمال دارد در وجود هر انساني باشند؛ لذا برخي مواضع لغزش را که خاص فطرت بشري است، ذکر مي‌کند، لغزش‌هايي‌که موجودند يا احتمال وقوع آنها وجود دارد؛ مانند آسوده‌طلبي و راحت‌طلبي. هيچ شکّي نيست که راحت‌طلبي و رفاه‌طلبي و فرو رفتن در زندگي مادّي ‌دنيوي، ويروس خطرناکي است که روح جهاد را از بين مي‌برد.

در حقيقت، انسان مي‌تواند اين روحيات را در جهت دعوت مقدّسي‌که به آن ايمان دارد و نيز در جهت رضاي پروردگار قرار دهد؛ در اين صورت است که پيروزي از آنِ دين مي‌شود. پس اين فصل شامل همين دو مانع مهم از نقطه نظرهاي مختلف همراه مثال‌ها و نمونه‌هايي از خيرالقرون جهت عبور از اين دو مانع مي‌باشد، به گونه‌اي‌که ما را اميدوار کرده و عزم و اراده‌هاي‌مان را استوار و محکم مي‌نمايد.

6- فصل آخر «نمونه‌هايي از عشّاق جهاد» است. اين فصل تصويري از دلاوراني است که لذّت جهاد را چشيده و در لحظه لحظه‌ي زندگي‌شان از جام آن سرکشيدند. آنها، صحابه‌ي کرام4، کليدهاي شرافت، کرامت و اقتدارمان بودند. در حقيقت جا داشت که در اين فصل، تحت اين عنوان، تمام صحابه‌ي گرانقدر ذکر مي‌شدند؛ امّا واضح است که آوردن نام همه‌ي آنها در چنين کتابي مقدور نيست. به همين خاطر بعد از بيان بخشي از جهاد رسول عظيم الشأن(صلى الله عليه و سلم)، تعدادي از صحابه‌ي کرام4 و موضع آنها در برابر جهاد، گلچين شده است.

کتاب «اعلاء كلمة الله ويا جهاد» مانند ساير کتاب‌هاي استاد فتح الله گولَن مثل «نورجاويدان» و «تقدير از ديدگاه كتاب و سنت»، مجموعه سخنراني‌هاي ايشان است که قبل از سال‌هاي 1980 ميلادي، آن را ايراد نموده‌اند. اين کتاب، بخشي از سلسله سخنراني‌هايي است که استاد محترم در مسجد جامع «بُورنُوا» از توابع شهر «اِزمير» زماني‌که آنجا خطيب بودند، ايراد کرده‌اند؛ لذا اين کتاب فقط شامل مواردي از سخنراني‌هاي ايشان است که در موضوع جهاد هستند. اين سخنراني ابتدا بر روي نوار کاست ضبط شده، سپس به زبان نوشتاري در آمده‌اند و بعد از تصحيح توسط خود استاد، در ستون آکادمي نشريه‌ي «زمان» به طور مسلسل منتشر شده است. هنگامي‌که قرار شد به صورت کتابي منتشر شود، آيات کريمه و احاديث شريفه، بعد از تحقيق و تخريج منابع، با نصّ عربي آن ارائه شده است.

اکنون شما را به «اعلاء كلمة الله ويا جهاد» وا مي‌گذاريم، ضمن اين‌که از استاد بزرگوارمان کمال تشکر و سپاس‌گزاري را داريم، از مولاي قدير، دوام عافيت و سلامتي ايشان را مسألت داريم تا اين‌گونه تأليفات بديع را همواره از ايشان هديه بگيريم. همچنين از تمامي کساني‌که در تهيه و تنظيم کتاب به اين صورت مرتّب و زيبا، همکاري و مساعدت نمودند، تشکر مي‌نماييم.

[1] ابو داود، البيوع/ 56، المسند للإمام أحمد 2/42

Pin It
  • Created on .
Copyright © 1403 صفحه انترنیتی فتح الله گولن. کلیه حقوق وب سایت محفوظ می باشد.
fgulen.com وب سایت رسمی فتح الله گولن است