سخنی در بارۀ دعا و «شَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ»
پرسش: پیامبر خداr در یکی از دعاهای شان، با گفتنِ «شَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ»، از «شماته» به خداوند پناه میبرد.[1] در اینجا «شماته» به چه معناست؟ این دعا را چگونه باید دانست؟
قبل از پرداختن به پرسش، میخواهم چند نکتهای را در بارۀ دعا یادآور شوم. یکی؛ دعاهایی است که به منظور دفع حوادث دلخراش و دچار نشدن به حالت ناگوار انجام مییابد. این دعا به معنای طلب و نیایش به خداوند مبنی بر آنکه اسباب و عوامل این حالات را نیافریند. با این وضع، اگر خداوند دعای شما را اجابت کند، با عطایش آن را قضا نمیکند، ولو که در تقدیر شما نوشته باشد. در کتب موعظه و منقبه، اتفاقات زیادی روایت شده است که این امر را تأیید میکند. حتی اگر بر «لوح محو و اثبات» واقف باشیم ویا توان مشاهدۀ آنسوی هستی را داشته باشیم، میتوانیم ببینیم که بلاها و مصایب از جا پریده اند و به سوی ما میآیند. از این جهت، گاه میتوانیم با پناه بردن به خداوند، جلو نزول همچو بلاها را بگیریم.
دوم؛ انسان به کمک دعا میتواند چارۀ دردهایی را که راه حل آن وجود دارد دریابد، اراده و قوۀ معنویاش را تقویت بخشد. هرگاه ارادۀ انسان در پرتو خواندن دعاها تقویت یابد، حجرات و مالیکولهای بدن انسان نیز از آن سهم خود را میگیرد. به باور من، اگر انسان میخواهد از برخی چیزهای جسمانی پا فراتر بگذارد، نخست باید در روح فایق آید. انسان باید نخست حجرات تخریب شده در بدنش را احیا کند. لذا، دعاها از جهت اینکه خداوند در درماندگی و بیچارگی، دستِ یاری دراز میکند و درمان دردهای مان میشود، چنان اهمیتی دارد که هیچ دینامیک دیگر نمیتواند جایش را بگیرد. در کنار دعا، انسان باید در برابر مصایب احتمالی، تدابیر مادی نیز بگیرد.
اکنون به سوال بر میگردیم: حضرت پیامبرr در این دعا، پی در پی از چهار چیز به خداوند پناه میبرد: «سوءِالقَضاءِ»، یعنی از قضای اَلَمناکی که خداوند در حق ما تقدیر میفرماید، «جَهْدِالبَلاءِ»، یعنی از جندرۀ بلا و از گرفتار شدن به بلا، «دَرْکِ الشَّقاءِ»، یعنی از دچار شدن به شقاوت، و «شَماتَۀِالاَعْدَاءِ»، یعنی از هیاهوی دشمن. ما شماته را به معنای ولوله، غوغا و دادوفریاد بکار میبریم، ولی اعراب آن را به معنای خوشحالی کردن، جست و خیز زدن، و نعره و فریاد زدنِ دشمن در برابر کاستیها و اشتباهات بکار میبرند. بنا به این تعریف، ما برای اینکه کاستیها و نواقص ما مایۀ خوشحالی دشمنان نگردد، به خداوند پناه میبریم. اگر موضوع را با توجه به معنای لازمیِ آن بدست بگیریم، میتوان گفت که ما برای احتراز از خوشحال شدنِ دشمنان از بهر خطاها در رفتارهای مان، به خداوند پناه میبریم.
اگر ما رفتارهای مان را در چارچوب اساسات اسلام سامان دهیم و سزاوار رحمت الهی شویم، خداوند با رحمت پهناورش با ما رفتار خواهد کرد و چنین فرصتی را به دشمنان ما نخواهد داد. پس این دعا، به معنای طلبی است از خداوند مبنی بر آنکه به شماتۀ دشمنانِ قسمخوردۀ ما که ما را از هرسو احاطه کرده است، فرصت ندهد.
این امر را چگونه میتوان تحقق بخشید؟ نخست باید از خطاهای ارادی پرهیز کرد. در پرتو پرهیز از خطاهای ارادی، ما نه دچار شکست میشویم، نه مرتکب گناه میگردیم، نه دیگران از دست ما ضرر میبینند و نه دوستان و طرفدارانِ دُور ما، نسبت به ما بدگمان میشوند. استاد بدیعالزمان در این باره بسیار حساس بوده است. او زمانی که با ملا سعید طه و حاجی الیاس (دوستانش) به وسیلۀ قایق از یکسوی استانبول به سوی دیگر آن میگذشت، به سوی زنان نگاه نمیکرد. وقتی دوستانش علتش را پرسیدند، چنین پاسخ گفت: «من عزّت علم را نگه میدارم و نمیخواهم به عزّت علم صدمه وارد شود».[2] انسان به چیزهایی که متعلق به خودش نباشد، نباید نگاه کند. به خصوص حق ندارد به حسن ظنِ انسانهایی که به او دل بسته اند و برایش اعتماد کرده اند، صدمه وارد کند. اگر از وی در این باره خطایی سر زند، در جبهۀ خودش تزلزل بار میآورد و باعث خوشی دشمنان میگردد.
به عنوان نتیجه میتوان گفت: ما باید قبل از دعا از لحاظ مادی مسئولیت خویش را در چارچوب شرایط کَونی بجا آوریم. و سپس به دعا و نیایش بپردازیم. فراموش نباید کرد که پذیرش دعا از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا دعا نشانگر عبودیت خالص است. برخی دعاهایی هستند که در شرایطی که تمامیِ اسباب سکوت کرده اند، فقط آنها اعتبار دارند. همانند دعای یونس بن متّا: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ».[3]
- Created on .