شراکتهای تجاری در عصر شرکتهای چندملیتی
شراکتهای تجاری در عصر شرکتهای چندملیتی[1]
پرسش: چرا شراکتهای تجاریِ موجود در ترکیه، به قدر شرکتهای خارجی موفق نیستند؟ برای دست یافتن به این موفقیت، چه باید کرد؟
دنیا در عرصۀ تجاری، سیاسی، اقتصادی و... با سرعت فزاینده وارد مرحلۀ جدیدی شده که در آن شرکتهای بزرگ و حجم بزرگ کاری، اعتبار بیشتری دارد. در فرایندِ این حله، در عرصۀ تجارت و اقتصادِ آینده، یک «انتخاب طبیعی» به وقوع خواهد پیوست و شرکتهای کوچک رو به نابودی خواهند نهاد و شرکتهای بزرگ به بقای خویش ادامه خواهند داد؛ از اینرو ما نیاز داریم تا سرمایهها و تلاشها را گردهم آوریم و مراکز بزرگ کاری را بنا نهیم. من بارها روی این مسئله تأکید کرده ام، ولی این نکته تا کنون به سطح دلخواه تحقق نیافته است.
آری، متشبثین و تجارتپیشهگان باید بدانند که با دکانهایی که در گوشه و کنار ایجاد کرده اند، نمیتوان به آیندۀ پررونق دست یافت. پس باید به پیشوایی تجارتپیشهگانِ کارآزموده، با اعتماد، بااستعداد و باظرفیت باید شراکتهای بزرگ تجاری را ایجاد کرد.
عضویت در اتحادیۀ گمرکی، گسترش یافتن در کشورهای آسیای میانه مواردی اند که باعث پیشرفت افقِ ترکیه شده و دورِ جدیدی در عرصۀ تجارت آغاز یافته است. من به این باورم که این توسعههای تجاری، امکانات گستردهای به کشور و ملت ما فراهم خواهد آورد.
به باور من، زمان آن فرا رسیده است تا برای بهرهجوییِ درست و به موقعِ همۀ این فرصتها، باید دست به شراکتهای بزرگ تجاری زد و با تضمینِ برخی بانکها و نهادهای پولی در سراسر جهان پراکنده شد.
نکتۀ دوم اینکه؛ تشبثات تجاری را باید با کادرهای باتجربه و کارآزموده به پیش برد. اگر شرکای سرمایه اهلِ این کار نباشند، باید این کار را به اهل آن واگذار کرد.
از مداخلۀ متشبثینِ کمتجربه در مدیریتِ شراکتهای بزرگ باید جلوگیری کرد و ادارۀ شرکت را به دستِ کادرهایِ باصلاحیت باید سپرد. ورنه عمل کردن بنا به اندیشۀ «به قدر سهمام باید دخالت داشته باشم»، شکست و ناکامی را در پی خواهد داشت.
نکتۀ مهمِ دیگر: به باور من، در هنگام تأسیس یک شراکت، اشخاص نباید تمامیِ داراییشان را در میان بگذارند. هرکس باید مقداری از ثروتش را به میزان معیشتاش، در نزد خود نگهدارد و متباقی را به عنوان سرمایه به کار بیندازد. این رویکرد، در آیندۀ تشبثاش فوایدی در پی خواهد داشت. زیرا همچو سرمایهگزاریها، به ویژه سرمایهگزاریهای برونمرزی، ممکن است پنج الی ده سالِ دیگر فایدهای به همراه نداشته باشد، اگر هم داشته باشد، به سهمداران سرمایه تقسیم نخواهد شد. از آنجا که در این مدت طولانی بدون درآمد نمیتوان امرار معیشت کرد، پس مشقتها و توقعاتِ مادی امری گریزناپذیر خواهد بود. بنابراین، همچو شراکتها را باید به صورت یک کارِ اضافی به دست گرفت.
از دیگرسو، سهمداران در آغاز هر تصمیمی که گرفته اند، باید از آن پیروی نمایند و به قوانینِ وضع شده پابند بمانند. مثلاً، اگر در آغاز کار گفته شده باشد: «تا زمانی که شرکت ما توانِ رقابت را کسب کند، درآمدها نباید تقسیم شود»، پس تا زمانی که شرکت توانِ رقابت کسب کند و در بازار جایگاهِ خویش را احراز کند، درآمدها را نباید بین سهم داران تقسیم کرد. این کار را باید بر طبقِ سیر و اصولش به پیش برد و برای بسامان شدنِ این کار، باید 20 سال انتظار کشید. مؤمن باید از پندارِ ثروتمند شدنِ آزمندانه و به یک باره پول بدست آوردن دست بکشد. فراموش نباید کرد که این پندار، زیان را در قبال دارد.
نکتۀ چهارم: کارهای دنیوی را باید بر پایۀ منافع دنیوی بنا نهاد. عرصۀ تجارت را نباید در چارچوبِ قواعد عبادت به دست گرفت. اکثر قواعدِ وضعشده در باب تجارت نه از جانب قرآن بیان شده است و نه از جانب پیامبرr. این قواعد را عموماً فقهای اسلام به میان گذاشته اند. از اینجا نباید چنین برداشت کرد که هنگام تجارت میتوان از راه و روشهایی استفاده کرد که اسلام آن را منع کرده است. از راههای متعدد ثروتمند شدن باید استفاده کرد، به شرطی که این راه و روشها خلافِ روحِ قرآن و سنت نباشد.
در این زمینه، میتوان نمایندگی انحصاری برخی شرکتهای خارجی را از آنِ خود کرد. هنگامِ اقدام به این کار، در زمینۀ فروش اموال، تفاوتِ ساختاری جوامع را باید در نظر گرفت.
برعلاوه، در کشورهایی مثل جاپان، ایالات متحدۀ آمریکا، از آنجا که فرآوردههای تجارتپیشگان از مجراهای دولت به بازار بیرون عرضه میگردد، مشکل بازار وجود ندارد. این عملکرد برای آنها بدان معناست که آنچه را که با بیل بدست آورده اند، با قاشق بخورند. بنابران، این مسئله شور و اشتیاق در تجارت را بر میانگیزد و باعث استمرار آن میگردد. و اما مردمان ما، هم کالا تولید میکنند و هم بازاریابی آن را میکنند. و این عکسِ مسئلۀ بالا است. یعنی انسانها آنچه را که با قاشق بدست آورده اند، با بیل میخورند.
ثروت در روزگاران ما، به تعبیر قرآن نیرویی است که «تنها در میان اشخاص ثروتمند دست به دست میشود»[2] و در راه خیر و نیکی چیزی از آن به مصرف نمیرسد. هر کشوری دارای حد و مرز مشخصِ ثروت و ظرفیت است. برخی حلقات این ثروت و ظرفیت را در انحصار خود درآورده و با موانع گوناگون، دیگران را مجالِ استفاده از آن را نمیدهند. من آرزومندم که با ایجاد همچو شراکتهای تجاری میتوان این زنجیر انحصارگرایی را که به دست نیروهای مشخصی ایجاد شده است، درهم شکست.
- Created on .