تهدابگذاري اولين ليليه
گولن هنوز در وضعيتي نبود كه ثروتمندان بزرگ استانبول را به حركت وا دارد. اما در ازمير گروهي از كسبهكاران بودند كه سالها به سخنرانيهاي استاد گولن گوش فرا داده و از آن متأثر بودند. گولن آنها را به افتتاح ليليهها تشويق نمود. بدينطريق تهداب اولين ليلية محصلان در سال 1972 در «بوزكوي» ازمير گذاشته شد. اين ليليه در سال 1976 به كالج تبديل شد و اولين مدير آن «سامي يلدرم» پدر يكي از هنرمندان (سزن آكسون) بود و او در بخش تعليم و تربيت بيش از سي سال تجربه داشت.
خوب است داستان افتتاح اين اولين ليليه در «بوزكوي» ازمير را بشنويم، چرا كه اين اولين حلقة مكاتب زنجيرهاي و مؤسسههاي آموزشي است كه در سالهاي 1980 در تركيه و، 1990 در آسياي ميانه و مناطق بالكان و در سالهاي بعد در بيش از صد كشور جهان شروع به فعاليت كردند.
در اين محليكه در سال 1972 ليليه ساخته شد يك تعمير دو طبقهاي وجود داشت، مالك آن، شخص خيرخواهي به نام «نفي يازيجي» از ازمير بود. اين شخص در سمت ديگر ازمير يك بلاك و چند آپارتمان ديگر هم داشت. آقاي «يازيجي» و خانمش «زهرا پنبه يازيجي» فرزند نداشتند. يكي از اپارتمانهاي بلاكي را كه خود در آن اقامت داشتند به شاگردان استاد گولن به كرايه داده بودند. آقاي »نفي يازيجي» كه از شيوة تربيتي و اخلاقي اين جوانان متأثر شده بود همه دارائياش را به منظور استفاده در تعليم و تربيت شاگردان به نهاد خيريهاي به نام «آك يازيلي» وقف نمود. در وقت ساخته شدن ليليه، زمين مجاور را هم شخص خيرخواه ديگري از اهالي ازمير بخشيد و بدينطريق ليليه توسعه يافت.
لذا اين زن و شوهر خير دوست كسانياند كه اولين آب را در آسياب مكاتب تركي ريختند كه در سال هاي 1990 مرزهاي تركيه را درنورديد و به سراسر دنيا گسترش يافت. اقدام اين زن و شوهر در آن روزها بسيار مهم بود. اين حادثه گولن را چنان تحت تأثير آورد كه هنوز هم هر باري كه از «نفي يازيجي» ياد ميكند، بيدرنگ اشك ميريزد.
استاد گولن نوآوريها را دوست داشت. در آن روزها اقدام اشخاص ديندار به گشودن چنين ليليههايي با تشبثهاي خودشان در تركيه چيز تازهاي بود. اما به هر پيمانهاي كه افكار و آرمانهاي گولن بزرگ بود، امكانات به همان اندازه محدود بود. از اينرو براي آنانيكه ميخواستند در پروژههاي الهام گرفته از او كار كنند، فداكاري حد و مرزي نداشت، به طور مثال خريدن خيمه براي كمپها كه مهمترين ضرورت بود، يك مسألة بزرگ به شمار ميرفت.
گولن در بسياري كارها خودش پيش قدم بود. در كمپهاييكه از 1968 بدينسو به راه انداخته بود، خودش بيل و كولنگ در دست كار ميكرد. غذا ميپخت و به شاگردان تقسيم ميكرد.
پس از ليلية «كاستانه پازاري» قرار شد در محلة «گزتپة» ازمير يك ساختمان تاريخي و چوبي به عنوان يك ليليه به گنجايش 40 شاگر به فعاليت آغاز كند، اما اين ساختمانِ به كرايه گرفته شده از ده سال بدينسو استفاده نميشد. گياهان هرزه در صحن حويلي برابر قد انسان بودند. زينهها و سقف چوبي تعمير را طبقهاي از خاك پوشانده بود. در ظرف چهار پنج روز اين خانه پاك شد و اولين شاگردان جابهجا شدند. گولن بدون اينكه دستكشي در دست داشته باشد زينهها را پاك و رنگمالي ميكرد.
در سال 1973 باغچة ليلية «بوزياكا» باز سازي و نهالشاني ميشد. گولن بيل به دست زير نهالها خاك ميريخت، لحظاتي بعد يك موتر پارو آورده شد، به خاطر در دسترس نبودن پاروي خشك، پاروي تازه آورده بودند. اولين كسيكه موزه در پاي بر موتر بالا شده و با بيل در بيخ نهالها پارو ميانداخت، باز هم گولن بود. تعدادي از كسبه كاران ازمير به نامهاي «يوسف پكمز، گوربز دونمز، و احمد سربست» كه تمويل كنندههاي ليليه بودند در آنجا حضور داشتند و اين منظره را ميديدند.
همة اينها نشان دهندة شيوۀ زندگي گولن بود كه هميشه به پيشقدمي در هر كار توصيه ميكرد و فرمولش اين بود: «در وقت خدمت پيشاپيش همه و در وقت اجرت بعد از همه»
در ازمير ساختمانيكه براي اولين بار با انرژي خورشيد(سولر) گرم شد، ليلية «بوزياكا» بود. بعدها اين سيستم در هر طرف رايج شد. در آن وقت حتي كساني هم بودند كه ميپرسيدند: «آيا با آبي كه توسط انرژي آفتاب گرم شده است، وضو جايز است؟» اما همة ليليههاييكه اين عمل گولن را سرمشق قرار دادند، از اين سيستم استفاده كردند.
در سال 1977-1978 تعداد ليليههاييكه سازمان مذكور در سراسر تركيه كارهاي ساختماني آن را پيش ميبرد از مرز 80 گذشته بود. ملت ترك در كمك به اين نوع مؤسسات كه مؤسس زنجيرة از مكاتب بودند، حد و مرزي نميشناخت، همان مكاتبيكه قرار بود سالها بعد در سراسر جهان گسترش يابد.
ديناميك و نيروييكه سازمانهاي خيرية مذكور را به ثروت غير منقول تبديل كرد، عين نيرو بود. لذا استاد گولن با آن عده از شاگردانش كه در «ازمير» در نزد او پرورش يافته بودند و با آن عده از تجار و كسبه كارانيكه موعظههاي او را ميشنيدند همين ديناميك را به حركت در آوردند. جالبترين مثال از تحولات و دگرگونيهاييكه طرز تفكر گولن در جامعة ترك به وجود آورد در سال 1978 در استانبول تحقق يافت.
يكي از تجار به نام «علي قاطرجي اوغلو» ميخواست در زمينيكه در دامنة تپة چاملجه داشت و داراي منظرة بسيار جالبي از كنار بحر بود، مسجدي بسازد و در طبقة تحتاني آن جايي براي شستشوي ميّت (جنازه) اعمار كند. اما آشنايي او بايكي از شاگردان استادگولن به نام «اسماعيل بيوك چلبي» پلان او را كاملاً تغيير داد. اين شخص با اين سخنانش آقاي «قاطرجي اوغلو» را قناعت داد كه به جاي غسالخانه، ليليهاي براي شاگردان بسازد. چون: «در شرايطيكه اين همه جوان وطن بدون ليليه و سرپناه در غم درس و تعليم هستند، آيا مشغول مردههاي مردم شدن درست است؟ جنازه در هرجا شسته ميشود اما شاگرد نميتواند در هرجا درس بخواند و اقامت كند.»
بدينطريق در ليلية كه آقاي «قاطرجي اوغلو» آن را ساخت و به نام «ليلية چاملجه» مسمي گرديد تا امروز صدها شاگرد اقامت نموده و درس خواندهاند. و همچنان در مؤسسة بسيار بزرگيكه در كنار اين مسجد باز هم از طرف آقاي «قاطرجي اوغلو» ساخته شد يك اكادمي جهاني در بخشهاي متعددي در حال فعاليت است، در زمينه علوم اسلامي تحقيقات صورت ميگيرد و كتب سودمندي به زبانهاي مختلف ترجمه و چاپ ميشود. (و توقع ميرود كه اين اكادمي به يك مركز تحقيقاتي تبديل شود كه به همة زبانهاي دنيا چاب و نشر داشته باشد و آغوشش را به روي دانشمندان سراسر جهان بگشايد كه گشوده است.)
- Created on .